آزربایجان جنوبی اولین قربانی جنگ سرد و اولین جبهه زور آزمایی روسیه - آمریکا


ملت تورک آزربایجان بعد از تجزیه آزربایجان به دو نیمه  شمالی- جنوبی و مخصوصا بعد  زندانی شدن در زندانی بنام کشور ایران یک لحظه مبارزات رهای از اشغال و برپایی تمامیت ارضی آزربایجان را متوقف نکرد.طی‌ ۱۰۰ سال چهار انقلاب فقط در آزربایجان جنوبی (حرکت انقلاب مشروطه برای دموکراسی در قاجار و ایجاد فدرالیسم تحت نام انجمن‌های ایالتی‌ ولایتی – دولت آزادیستان خیابانی – دولت جمهوری آزربایجان در ۱۳۲۴ – حرکت خلق مسلمان در ۱۳۵۸ ) و دو انقلاب بزرگ در آزربایجان شمالی , نمونه این مبارزات به حق ملت ستم دیده تورک در آزربایجان است.


سیاست استعمار و چپاول ثروت‌های طبیعی آزربایجان,تحریف تاریخ وهویت آزربایجان,ایجاد فقر ذلت در کنار سیاست اسیمیلاسیون شدید و تحقیر مستقیم مردم توسط فارس‌ها و مسئولین آزربایجانی مانقورد و خود فروخته چون کسروی‌ها , افشار‌ها , دستغیب‌ها ,تقی زاده , ملکوتی‌ها , موسوی ها, مستوفی‌ها, آخوندزاده, کاظم زاده ایرانشهر, خلیل ملکی… زمینه سازانقلاب سال۱۳۲۴ درآزربایجان جنوبی شد .
با آمدن رضاخان و ایجاد کشور سیاسی و مجعول ایران توسط انگلیس,ملل غیر فارس مخصوصاً آزربایجان که هزاران سال اپمراتوری‌های بزرگ را تشکیل داده بودند برای اولین بار بعد از هزاران سال خود طعم اشغال و‌ استعمار فارس زیر نام هویت ایرانی‌میچشیدند.
بیست سال اشغال گری ایرانی‌ وسیاست اشغالگری و راسیستی رضا خان پالانی ملت‌ها را به جان رسانده بود.
رضا پالانی که سعی‌ میکرد ایدئولوژی یک ملت سازی را در ممالک محروسه قاجار پیاده کند و می‌خواست یک  ایدئولوژی بسازد که هم فارس‌ها صاحب این سرزمینها نشان داده شوند, هم ملت بدون صلاحیت فارس, صاحب تاریخ و اصلیت شود تا حاکمیت غیر مشروع و دزدی حاکمیت پهلوی مشروعیت پیدا کند.برای این منظور دست بدامن ایدئولوژی آریایی هیتلر شد و ایدئولوژی فارسی آریایی و تاریخ جعلی برای ممالک محروسه و چند ملیتی ایجاد کرد.رضا پالانی سعی‌ میکرد نشان دهد آریایی ایرانی‌ و آلمانی‌ یکی‌ هستند .

ولی‌ همین تبلیغات باعث شد خود غرب که قاجار را انداخته و سیستم تک ملیتی ایران را بدست رضا پالانی بنا نهاده بود به وحشت  افتاد که ماشه آنها  رضا پالانی ماشه هیتلر شود و رضا پالانی ایران رابطرف نازیسیم ببرد. ایدئولوژی فاشیستی آریایی بهانهای شد برای روس‌ها و نیازی شد برای غرب که وارد ایران شده و حاکمیت خود نشانده خود را با احتیاط عوض کنند.

در زمان ستارخان و انقلاب مشروطه و همچنین  دولت آزادیستان خیابانی ارگانی بصورت مخفی‌ هدایت انقلاب‌های آزربایجان را برعهده داشت که بنام(مرکز غیبی )و با امضای “ملت آزربایجان” فعالیت میکرد.
۲ بازوی این مرکز غیبی را “فداییان مسلح آزربایجان” و دیگر بازوی آن را طبقه‌های مختلف مردمی 
روشنفکران, تاجران و روحانیون ..تشکیل می‌دادند. در زمان شکست انقلاب مشروطه و دولت آزادیستان مرکز غیبی و‌ بیشتر فدائیان  بصورت مهره های ناشناس ماندند.
با آمدن نیروهای متفقین به جغرافیایی موسوم به ایران, رژیم فاشیستی رضا پالانی ضعیف شد,این مهره‌های سیاسی و برخی از روشنفکران آزربایجان  درسال۱۳۲۰(۱۹۴۱) با استفاده از این اوضاع ضعیف شده دیکتاتوری,تشکیلات “آزربایجانلی لار جمعیتی ” را تشکیل داده و تا اواسط سال۱۳۲۴-۱۹۴۵ تفکرات وایدئولوژی ملّی ارگان مرکزی,را با نام  ” روزنامه آذربایجان ” به سر دبیری میرزاعلی شبستری بزبان تورکی آزربایجانی  و فارسی منتشر کردند. 
در این میان  پیشه‌وری از زندان رضا  پهلوی  آزاد شده ودر تهران مشغول  انتشار روزنامه آژیر میشود.

 در همان زمان رژیم جدید پهلوی انتخابات چهاردهم مجلس “ایران “برگزار می‌کند و پیشه‌وری کاندید مردم تبریز  شده و با  اولین رتبه ,نماینده تبریز انتخاب میشود.
 ولی‌ مجلس ۱۴ در جلسه ی تماماً غیر علنی و‌ غیر دمکراتیک,برخلاف خود قانون‌های ایران, اولین رای آورنده تبریز را بعلت تفکرات ملی وی(ملی برای ملت آزربایجان ) و تاکید  پیشه‌وری به حقوق آزربایجانیان , ردّصلاحیت می‌کند.
هنگام کاندید شدن  خط‌ و تفکرات ونوشته‌های پیشه‌وری از جنبه” سوسیال آنترناسیونالیستی”   به سمت “ملی-دمکرات‌” تغییر می‌کند و در دست نوشته‌های خود می‌نویسد“من هنگامی که کاندید شدم ملت خودم  و درد‌های آنرا نمیشناختم وقتی‌ ده‌‌‌ به ده‌‌‌ آزربایجان را گشتم دیدم آزربایجان دردی  سوای درد مرکز گرایان و ملت‌های دیگر  دارد”.
در این میان  پیشه‌وری از چشم مرکز غیبی تبریز که توسط فدائیان و روشنفکران آزربایجان مخفیانه اداره میشد پنهان نمی‌ماند.پدر پیشه‌وری  خودش از مجاهدین مشروطه و سید جعفر پیشه وری نوه پسری یکی‌ از فدائیان زمان مشروطه بود.

محبوبیت پیشه‌وری در انتخابات مجلس  نزد ملت آزربایجان باعث میشودروشنفکران آزربایجان بصورت مخفیانه در تهران پیشه‌وری را زیارت کرده وبرای به عهد گرفتن رهبری حرکت ملی شبانه مخفیانه به  تبریز دعوت میشود.حرکت ملی آزربایجان, در طی‌ ۴ سال دوباره قدرت خود را با روشنگری‌های روزنامه آزربایجان بازیافته بود. (اسناد  علی‌ کندی – اکرم رحیملی ) حرکت ملی ابتدا از از راه‌های سیاسی موجود ودر چارچوب قانون‌های عقیم و ضد دموکراتایران فعالیت خود را آغاز کرده وارد میدان سیاست جهانی‌ شد .در تبریز هم فدائیان مسلح زیر نام اتحادیه زحمتکشان آزربایجان مردم را متشکل میکردند.


در   شهریور۱۳۲۴- ۱۹۴۵ برای تسریع روند حرکت ملی(حرکت ملی بنام نهضت ملی شناخته میشد ), سید جعفرپیشه وری با همکاری بخشی ازروشنفکران آزربایجان همچون فریدون ابراهیمی- شبستری به این نتیجه رسیدند که آزربایجان باید  بصورت تشکیلاتی فعالیت سیاسی و ملی خود را انجام دهد کند. آنها حزب دمکرات آزربایجان که توسط خیابانی ایجاد شده بود و بدست رضاخان بخون کشیده شده بودرا با نام فرقه دمکرات آزربایجان,بازگشایی کردند .در ۱۲ شهریور۱۳۲۴- ۱۹۴۵ با بیانیه  ۱۲ماده‌ای ۱۲ شهریور موجودیت فرقه دمکرات آزربایجان را اعلام می کنند  که بطور غیر قابل باور و سریع این حزب در مدت کوتاهی  محبوبیت و طرفداران میلیونی می یابد.
بااستقبال وسیع مردم از بیانیه موجودیت فرقه دمکرات آزربایجان,متعاقبا در ۲۹ شهریور۱۳۲۴- ۱۹۴۵در تبریز کنفرانس غیر عادی  فرقه دمکرات آزربایجان با شرکت ۱۵۰۰نفر از نمایندگان اقشار مختلف ملت تورک از شهر‌ها و دهات مختلف آزربایجان جنوبی تشکیل می شود.با دعوت اتحادیه زحمتکشان (فدائیان )سالن شیر خورشید تبریز پر از نمایندگان آزربایجانی از شهر‌ها و روستا‌های آزربایجان میشود.در این مجلس ۸۰۰ نفر  از طرف مجلس انتخاب شدند. بالاخره ۱۰مهر۱۳۲۴- ۱۹۴۵ اولین کنگره ی فرقه دمکرات آزربایجان به ریاست سید جعفرپیشه وری تشکیل می یابد.

هزاران نفراز نقاط مختلف آزربایجان و شهر‌ها و دهات  وارد تبریزمیشوند .(بیش از ۷ هزار نمینده مردمی گزارش شده ) بدنبال این کنگره قشرهای مختلف مردم بصفوف فرقه وارد میشوند،در اواخر۱۹۴۵یعنی‌ آخر فصل پاییز۱۳۲۴طبق اسناد موجود تعداد اعضای رسمی‌  فرقه دمکرات به ۷۶ هزار نفر رسیده بود که از جمله آنها ۶هزار کارگر ،۵۶هزار نفر دهقان ، ۱۵۰۰ دانشجو و دانش آموز،۲هزار نفر روشنفکر دارای تحصیلات عالی‌،۳هزار نفر کاسب ،۲هزار نفربازرگان ،۵۰۰نفر مالک،۱۰۰نفر روحانی و با طرفدار ملیونی را تشکیل می دهد.

پیشه وری در شماره ۵ نشریه آذربایجان در مورخه ی ۲۶/۶/۱۳۲۴ اعلان خط سیاسی می‌کند :

“فرقه ما فرقه‌ای است ملی ! لذا بدون در نظر گرفتن طبقات،عموم جماعت را به زیر پرچم خود فرا می خواند . . .راه ما کاملا درست وروشن است، ما در فکر مبارزه ی طبقاتی نیستیم ، فرقه ما به تمام معنا فرقه‌ای است ملی و هدف آن مبارزه با استبداد و ارتجاع است وظیفه­ی فرقه­ی دمکرات، آزادی ملی آذربایجان است“

(این  اعلان خط سیاسی پیشه‌وری جواببه کسانی‌ است که پیشه‌وری و حکومت ملی را به دروغ کمونیستی معرفی میکنند)
در  مرحله رودررویی نیروهای اشغالگرایران و نیروهای ملی دمکراتیک آزربایجان ,تنش درعرصه روزنامه‌ها و محافل اجتماعی شدت بیشتری بخود گرفته بود در این میان شخص پیشه وری با سخنرانیهای آتشین و نطق‌های شکست دهنده و نوشتن مقالات در رابطه با حقارتها و تبعیضات رژیم فارس ودفاع از هویت ,تاریخ , وطن , فرهنگ ملی, زبان مادری ترکان آزربایجان… باعث میشد در بین آزربایجانیان و حتی ملل غیر فارس  درایران طرفداران روز بروز بیشتر شده و در مقابل آن ایرانیان و طرفدارن اشغالگری ایرانی‌ از نظر سیاسی ,  محکوم به رسوایی و سکوت شده و یا مثل همیشه علیه حقوق آزربایجان و فعالین آن به بهتان گویی و فحاشی مجبور می‌شدند که این خود برگ برنده ای بود که از نظر سیاسی به جیب آزربایجان میرفت . توانایی سخنوری و اطلاعات سیاسی و تاریخی پیشه‌وری نشان دهنده رمز پیروزی و اهمیت  رهبر دانا و زیرک در حرکت‌ سیاسی وانقلابی ۲۱ آذر است.

 به ثمر نشستن انقلاب و ایجاد حکومت ملی‌ 


در روز۲۹/۷/۱۳۲۴ کنگره‌ای با حضور بیش از ۸۰۰ نفر از نمایندگان تمام شهرها و دهات که در سالن شیر خورشید تبریزتشکیل شده بود با رای نمایندگان با نام ” مجلس موسسان “کار خود را پیش برد و با با رای اکثریت  تصمیم به خود مختاریت سیاسی -ملی‌ برای آزربایجان ۳۹نفر بعنوان هیئت مدیریت وملی” مجلس موسسان “ انتخاب شد که تا انتخابات و تشکیل "مجلس ملی آزربایجان" بطور موقت عهده داراداره آزربایجان شود. در اولین قدم مرزهای آزربایجان توسط هیئت مدیریت وملی” مجلس موسسان “  تعیین شد.

در این چند ماه  فرقه آغاز به مبارزه مسلحانه و آزاد سازی شهرهای آزربایجان کرد بسیاری از پادگان‌ها و ژاندارمری‌های ارتش ایران بدون مقاومت تسلیم فدایان شدند. بعضی‌ از نظامیان ایرانی‌ همچون سرهنگ زنگنه در اورمیه وقتی‌ پادگان هارا از دست دادند  بعلت هضم نکردن شکست از فدائیان به مردم بیگناه آزربایجان آتش میگشودند .
ظرف ۳ ماه (۱۲ شهریور تا ۲۱ آذر)شهرهای آزربایجان یکی‌ پس از دیگری آزاد شد در نهایت شب ۲۰ آذر همه شهرهای  آزربایجان بجز گارد مرکزی ارتش شاهنشاهی  در تبریز  تحت  کنترل آزربایجانیان در آمد.۲۱ آذر  پس از محاصره پادگان  گارد مرکزی ارتش شاهنشاهیسربازان گارد از مقاومت میپرهیزند.در ۲۱آذر۱۳۲۴ با تشکیل فوق العاده مجلس ملی ،موجودیت دولت آزربایجان به جهانیان اعلام گردید و۲۱آذر ۱۳۲۴ در تاريخ به نام نشان  اراده ملی تورکان آزربایجان نوشته شد.در نهایت آخرینگارد مرکزیاز هم پاشیده ارتش ایران به سر کردگی سرتیپ درخشانی در ۲۲ آذر ماه ۱۳۲۴ ,ساعت ۲۰:۳۳  شرط‌های تسلیم آزربایجان را امضا کرده و مشروعیت دولت ایران در کّل آزربایجان باطل می شود تمامی‌ ژاندارمریهای و پادگان‌ها تسلیم ملت آزربایجان و فدائیان شده و بسیاری از سربازان  و نظامیان تورک  وسرهنگ‌هایی‌ چون محمد آگاهی‌ ارتش شاهنشاهی را رها کردند و‌ به فدائیان پیوستند. 


میرزا علی‌ شبستری رئیس مجلس ملی آزربایجان
در ۸ دی‌ ماه ۱۳۲۴ انتخابت مجلس ملی‌ با شرکت تمام ملت آزربایجان با امنیت کامل انجام گرفت و‌ . ۱۵۰ نماینده از شهر‌های آزربایجان انتخاب شدند و مجلس علمی‌ و ملی‌  ” مجلس موسسان “ به کار خود پایان داده و وظایف خود را به "مجلس ملی‌" واگذار کرد . میرزا علی‌ شبستری به عنوان رئیس مجلس ملی آزربایجان انتخاب شد مجلس ملی‌ کابینه دولت را تشکیل داد و پیشه‌وری نخست وزیر دولت انتخاب شد.

حکومت ملی آزربایجان جنوبی، حاکميت مشروعی بود که باانتخابات آزاد و رای بيش از۸۰%  ملت آزربایجان و مطابق با قوانین کنوانسيونهای بین المللی شکل گرفت.اگر شرایط جهانی اجازه می داد، می رفت که برای همیشه  آزربایجان از زیر اشغال واستعمار ایرانیان رهایی یابد.

حق رأی زنان
حق رأی زنان
 اولین بار در جغرافیای موسوم به ایران حق رأی زنان ، برابری زن و مرد ، شرکت زنان دردولت … در حکومت ملی آزربایجان اتفاق افتاد.در حالی‌ که نیم پهلوی, محمد رضا شاه ,بعد از ۲۰ سال از حکومت ملی‌ ,به اجبار و فشار سازمان‌های حقوق بشر جهانی‌,مجبورا قبول کرد که به زنان حق رای , نه در حد حکومت ملی آزربایجان,دهد.اصلاحات ارضی” اربابی – رعیتی ” که حکومت ملّی درسال ۱۳۲۴ انجام داده بود ,بعد ازدو دهه شاه در ۱۳۴۲  برخلاف میل باطنی بانام” انقلاب سفید” مجبور شد برای ساکت کردن مخالفان وجلوگیری اعتراضات ملل تحت اشغال  انجام دهد تا کمی‌ شاید  ادای دموکرات در آورد.
خدمات يکساله حکومت ملی آزربایجان 
 ازرسمی کردن زبان تورکی آزربایجان  گرفته تا تشکیل نیروی نظامی ملی، با اصلاحات مهم اجتماعی ، اقتصادی وفرهنگی…..که در طول مدت فقط يکسال به انجام رسید .
تاسيس مدارس و استفاده از زبان رسمی تورکی در آزربایجان,برابری حقوقی زنان با مردان در کارهای دولتی و حکومتی ,حقوق انتخاب شدن و انتخاب کردن زنان(برای اولین بار در جغرافیایی موسوم به ایران ),
شهر سازی, آسفالت کشی‌ , برق کشی‌ و لوله کشی‌ شهرهای محروم مانده  آزربایجان(آسفالت کشی‌ برای اولین بار در جغرافیایی موسوم به ایران )
تاسیس مراکز اداری و ایجاد مرکز درمانی- بهداشتی در شهرها و دهات آزربایجان جنوبی ,همچون درمانگاه‌ها ,بیمارستان‌ها , پرورشگاه‌ها , یتیم خانه‌ها , مرکز ترک اعتیاد و گدایی( به زبان امروز نا هنجاری‌های اجتماعی )
برقراری امنیت ملی و ایجاد ارتش ملی و  ارتش قزلباش آزربایجان,اصلاحات ارضی و تقسيم زمین در میان دهقانان و از بین بردن سیستم ارباب رعیتی  (برای اولین بار در جغرافیایی موسوم به ایران)تاسيس دانشگاه تبریز، تاسيس راديو تبريز , دادن حقوق اقلیت‌ها, همچونحقوق کردها در آزربایجان, تحت نام حکومت خود مختار منطقه مهاباد در داخل اراضی و دولت  جمهوری آزربایجان,,حقوق برابر برای اقلیت‌های ملی ، کُردی،  آسوری، برگزاری جلسات دادگاه و مکاتبات رسمی در مؤسسه‌های محلی به زبان‌های ملی, ایجاد یک مدیریت استانی از جمله ژاندارمری و پلیس که متشکل از افراد بومی محل ,از بین بردن بیکاری از طریق احیا و گسترش کار در موسسات ,, ….  

ریچارد کاتم 

“ریچارد کاتم استاد دانشگاه پیتسبورگ در رشته علوم سیاسی  و یکی از ماموران قدیمی سیا در ایران  در کتاب ناسیونالیسم در ایران(صفحه ی۱۲۶ )نوشت:

“کاری که فرقه در یک سال در تبریز و آزربایجان کرد, بیش از کارهایی بود که رضا شاه در طول بیست سال  در ایران  انجام داد “




ویلیام داگلاس قاضی عالی مقام امریکائی در کتاب «سرزمین عجایب , با مردمانی مهربان» چنین شرح می دهد:

ویلیام داگلاس
“من از طريق گزارشات روزنامه‌ها و تبلیغات ایرانیان فکر می‌کردم که پيشه وری انسانی بی کفايت، غير کارآمد و مامور شوروی بود، اما از مطالعات و از مسافرت‌هايم به آزربایجان در سال ۱۹۵۰ دريافتم که پيشه وری سياستمداری موشکاف بود. او برنامه‌ای به آزربایجان تهيه ديد که هنوز امروزه هم به طور فزاينده‌ای مورد پشتيبانی مردم است.
خدماتی که حکومت ملی‌ طی‌ یک سال برای مردم 
 آزربایجان  انجام داد، حکومت‌های پهلوی در ۲۵ سال (پدر و پسر )انجام نداد,…تقسیم اراضی و املاک فئودال‌ها   فراری و آقا‌های اراضی‌ وابسته به دربار و تصویب قانونی جهت تقسیم محصول زمین به نفع دهقانان.
از بین بردن رشوه؛ پیشه وری رشوه دادن به مامورین دولت را خیانت به حقوق عمومی اعلام کرد و به مرتکبین، مجازات سختی قائل شد. این قانون اثر برق آسائی داشت. بازرگانان به من گفتندکه اگر شبها مغازه‌هایشان باز می ماند، اموالشان تامین داشت و چیزی به سرقت نمی رفت…_کلینیک‌های بهداشتی سیار تاسیس شده بود که از تبریز به دهات اطراف می رفت._قیمت اجناس مورد نیاز عمومی بطور جدی کنترل می شد و احتکارکنندگان سخت مجازات می شدند تا جایی که قیمت کالاهای مورد مصرف عموم ۴۰% پائین آمده بود.
قانون حداقل بیکاری و حداکثر ساعات کار تصویب وبین کارفرمایان و کارگران قراردادهای دسته جمعی بسته شد. (برای اولین بار در ایران)_برنامه کار عمومی اجراو قسمت اعظم خیابانها وکوچه‌ها آسفالت و سنگ فرش شد.
برنامه تعلیمات عمومی اجرا و در دهات مدارس باز شد و دانشگاه تبریز با دو دانشکده طب و ادبیات تاسیس گردید.
یتیم خانه‌های در تمامی‌ شهر‌های آزربایجان  تاسیس شد ،با اعتیاد و مواد مخدر  بطور جدی مبارزه میشد  ،ثروت‌های زمینی‌ و غیر زمینی‌ و طبیعت آزربایجان ملی‌ اعلام شده و در آمد‌های آن در کنترل مجلس ملی‌ بود.مبارزه با بیسوادی آغاز شده و مدارس بزرگسالان  بصورت اجباری در شهر‌ها و دهات آزربایجان شروع به کار کردند

استقلال نظری و تئوری آزربایجان در ایجاد و اداره حکومت ملی‌ 
حکومت ملی از نظر, تئوری و عملی‌استقلال داشت و‌ حکومت ملی به هیچ قدرتی‌ بجز اراده ملت آزربایجان تکیه نداده بود.
اگر اسناد حکومت ملی‌ را بدون تعصّب نگاه کنیم و تاریخ ۱۰۰ ساله اخیر آزربایجان را درست درک کنیم میبینیم که حکومت ملی‌از نظر, تئوری و  عملی‌ محصول خود تورکان آزربایجان است و حتی دراسناد میبینیم رهبران حکومت ملی آزربایجان از طریق واسطه انداختن آزربایجان شمالی سعی‌ می‌کنند هم بلوک غرب و هم روسیه و بلوک شرق را با پروسه حکومت ملی همراه و آنها‌را به رسمیت شناختن این اراده ملی‌ راضی‌ کنند و موجودیت حکومت ملی آزربایجان را برسمیت بشناسند.

تحریف گران تاریخ حکومت ملی۳دسته اصلی‌ هستند :

شوینیستها فارس دوست دارند ملی‌ بودن حرکت آزربایجان را انکار و حکومت ملی‌ را وابسته به شوروی و رهبران را  بیگانه معرفی کنند.

چپ‌های ایرانی‌ هم همانند ملی‌ گرا‌های شوینیست ایرانی‌ , تفکرات پان ایرانیسمی و فاشیستی دارند. چپ‌های ایرانی‌ هم سعی‌ می‌کنند با شارلاتان بازی, پیشه‌وری را تا اخر عمرش ایران‌پرست کمونیست و حکومت ملی‌  را,یک حکومت چپ و وابسته به شوروی و استالین  بشناسانند.
دسته سوم نیروهای خارجی‌ بودند  که امروز این سیاست را کنار گذاشتند . غرب با آلت قرار دادن فارس ها , ایران راجهت استعمار ثروتهای ملل ایجاد کرد و هرچیزی که بخواهد منافع غرب را به تعویق  بیاندازد بایدمحو میشد.
برای همین حکومت ملی‌ را تا پایان جنگ سرد حکومت  وابسته به شوروی معرفی کردند  تا اشغال آزربایجان در سال ۱۳۲۵ بهدست ایرانیان و حمایت نظامی آمریکا را مشروع نشان دهند تا برنده جنگ سرد باشند. امروز آمریکا و غرب از سیاست ایرانگرایی بسیار فاصله گرفته و آنچه که به وضوح دیده میشود  پروژه استعماری و  ۱۰۰ ساله ایران به جای ممالک محروسه قاجار دیگر مصرفی ندارد.

 اسناد حکومت ملی و حتی شاهدان زنده در آزربایجان آنقدر فراوان است که اگر کسی‌ بخواهد اسناد حکومت ملی را بدون غرض و تعصب سیاسی مطالعه کند خواهد دید که همه اتهامات از طرف ایرانی‌‌ها به حکومت ملی و پیشه‌وری دروغ محض است .  

طبق اسناد در ۳۱ دکابر ۱۹۴۵ شوروی بعد چند روز از ایجاد حکومت ملّی ,طی نامه‌ای به رهبریت فرقه ی دمکرات آذربایجان رجوع می کند و ازآنها در رابطه با مرام حکومت ملی و اهداف حکومت سئوال می کند . دوهفته بعد نامه‌ای با امضای هیات کابینه دولت,سید جعفر پیشه وری ، صادق پادگان، محمد بی‌ریا، محمد شبستری و سلام اله جاوید به شوروی ارسال میشود ودر آن اینگونه نوشته میشود:

“حکومت ملی‌ محصول سالها مبارزه خلق آزربایجان علیه استبداد است ما می‌خواهیم ملت آزربایجان خود را اداره کنند …..ما دیگربه مختاریت اعتقادی نداریم رژیم تهران یک روز مختاریت را میدهد و روز دیگر این مختاریت را میگیرد هدف ما اعلام جمهوری مستقل ملی دمکراتیک آزربایجان جنوبی است”

میبینیم که خود رهبران شوروی از حکومت ملی و اهداف آن و کار آن بی‌خبرند.این نامه سندی محکم بر صورت تحریف گران تاریخ و کسانی‌ که حکومت ملی‌ را وابسته به شوروی و رهبران حکومت ملی‌  را بیگانه معرفی کنند. اسناد ملی پر از چنین نامه‌هاست که دخالت شوروی در حکومت  ملی را نقض میکند .

 از استقلال ایران”به”استقلال آزربایجان “- تغییر  استراتژی سیاسی آزربایجان  ,از “حکومت خود گردانی”به “استقلال ملی‌”
در اصل آنچه که از اعمال, افکار و دست نوشته‌های شهید پیشه‌وری پیداست  پیشه‌وری با قدم “ملی‌  دموکرات” وارد صحنه حکومت ملی شد,سعی‌ کرد با نگاه آنترناسیونالیسم بتواند در داخل جغرافیایی سیاسی ایران همانند زمان مشروطه و رهبری آذربایجان به عنوان ملت اکثریت  , حقوق ملت‌ها و حاکمیت ملی ملت‌های اسیر برپا شود.
پیشه‌وری با تاکتیک مختاریت ملی برای تورکان آزربایجان و به امید فدرالیسم در جغرافیایی ممالک محروسه فلات “ایران” با گفتار "انجمن‌های ایالتی ولایتی" وارد میدان شد, ولی هرچه که در عمق مساله ملی تورکان آزربایجان قدم برداشت مطمئن شد که همزیستی‌ ملت تورک آزربایجان با فارس‌ها در جغرافیای سیاسی ایران یک امر غیر ممکن است.پیشه‌وری درا ابتدای کار بارها تاکید کرد که :” ما  نمیخواهیم جدا شویم ما فقط حقوق آزربایجانیان را می‌خواهیم”.
ولی‌ در جواب خواست‌های مکرر، آزربایجان جز تحقیر و تهدید از پان ایرانیست‌ها و اشغال گران هیچ عکسلعمل و ظرفیت دموکراسی دیده نمی‌شد.


چند نمونه از تغییر دید رهبران و تغییر استراتژی  آزربایجان : پیشه‌وریهرچه جلو رفت دید که در طی‌ ۲۰ سال گذشته, بعد ازانقراض  دولت ممالک محروسه قاجار و ایجاد کشور باسمه ای “ایران”،  همیشه نسبت “ایران” با” آزربایجان جنوبی” نسبت استعمارگر با مستعمره و نسبت مستقیم اشغالگر با مغضوب(غصب شده)است .تغییر دید پیشه‌وری و  تغییر استراتژی حرکت ملی‌ آزربایجان از” ایران گرایی” به “آزربایجان گرایی” و تغییر استراتژی سیاسی از “خود گردانی و استقلال ایران” به “استقلال آزربایجان “ مسببش خود ایرانیان بودند.
همانند امروزهیچ نشان دمکراتیزه شدن در ایرانیان دیده نمی‌شد و از همه مهمتر  پیشه‌وری دید جغرافیایی سیاسی ایران پتانسیل دموکراسی ندارد. حتی اگر دولت کاملا دمکراتیک بر حاکمیت این جغرافیا حکم براند اولین شرط دموکراسی آزادی ملل دربند است که بیش از ۷۰% این جغرافیا را تشکیل میدهند.از طرف دیگر حرکت ملی‌ میدید یک بار فدرالیسم سنتی "مشروطه " و یک بار دولت مداری تورکان در ۳۰ سال گذشته با شکست مواجه شده و این بار هم در خواست آزربایجانیان برای برپایی فدرالیسم , از طرف ایرانیان با فحاشی و تهدید به کشتار جواب داده میشد. ایرانیان بجای اینکه با حقوق اولیه آزربایجانیان موافقت کنند هرروز بطور تحقیر آمیز آزربایجانیان را تهدید میکردند.  
حرکت ملی‌ آزربایجان و  پیشه‌وری متوجه شد که آزربایجان بزور سلاح و سرنیزه تحت اشغال ایران است  نه‌ به خواست خویش! برای همین  با توجه به تجربه‌های تلخ و نبودن  پتانسیل دمکراتیزه شدن در ساختار کشور ایران و مهمتر از همه اشغال نظامی و اجباری آزربایجان,چارهای جز استفاده از حق دفاع مشروع مسلحانه از ملت و وطن نمانده است .حرکت ملی‌ آزربایجان پی‌ برد تنها  چاره برای دفع چنین اشغال نظامی, مقابله نظامی و دفاع مشروع مسلحانه است. تغییر در تاکتیک و دید شهید پیشه وری و حکومت ملی در فعالیت‌ها و دست نوشته‌های پیشه وری و همچنین در اسناد حکومت ملی آزربایجان در طی‌ سال‌های ۱۹۴۱-۱۹۴۷ (۱۳۲۰ -۱۳۲۶)  به آشکار قابل رؤیت است.
يک بار سيد جعفر پيشه وری در مقاله ايی تحت عنوان “ايران بر سر دو راهی “نوشت :

“ حکومت تهران باید بداند که بر سر دو راهی قرار گرفته است ، آذربایجان راه خود را انتخاب نموده و به سوی آزادی و دمکراسی پیش خواهد رفت. چنانچه تهران راه ارتجاع را انتخاب کند، خدا حافظ، راه در پیش!  بدون آذربایجان به راه خود ادامه دهد. این است آخرین حرف ما”
جای دیگری می نویسد: «ما ابتدا خواهان تشکیل شوراهای ایالتی بودیم ولی وقتی تهران رد کرد، یک قدم جلو گذاشته مجلس ملی آزربایجان را تشکیل دادیم»در جای دیگری چنین می نویسد: “آذربایجان ترجیح می دهد به جای اینکه با بقیه ی ایران به شکل هندوستان اسیر درآید، برای خود ایرلندی آزاد شود “
 به تاریخ  ۳۱ دکابر ۱۹۴۵ شوروی به رهبریت فرقه ی دمکرات آذربایجان در جواب  سوال شوروی(هدف حکومت ملی آزربایجان  چیست ) دوهفته بعد نامه‌ای با امضای سید جعفر پیشه وری ، صادق پادگان، محمد بی‌ریا، محمد شبستری و سلام اله جاوید به باقراوف ارسال میشود ( ذکر شده در بالا)ودر آن اینگونه نوشته میشود:
ما دیگربه مختاریت اعتقادی نداریم رژیم تهران یک روز مختاریت را میدهد و روز دیگر این مختاریت را میگیرد هدف ما اعلام جمهوری مستقل دمکراتیک آزربایجان جنوبی است.


بعد از چند ماه سقوط حکومت آزربایجان , درباکو پیشه وری مشغول سازماندهی  فدائیان برای جنگ دوباره بود در یک میهمانی شام از طرف دولت برای منصرف کردن پیشه‌وری برای برگشت به جنوب، باقراف سخنرانی می‌کند:“ بزرگترین اشتباه و در عین حال علت شکست فرقه این بود که به اندازه ی کافی بر وحدت  آزربایجان-ایران و وحدت  شوروی و ایران تکیه و تاکید نکرد”.
پیشه وری درپاسخ به باقراف،در جمع فدائیان با صدای بلند گفت:
برعکس نظررفیق باقراف من عقیده دارم که بزرگترین اشتباه ما وعلت شکست نهضت ما، این بود که ما به اندازه ی کافی بر روی مساله ملی آزربایجان و وحدت وهمبستگی جدایی نا پذیر بودن دو آزربایجان تا کید نکردیم.     
در جای دیگری می نویسد : “ما میگوییم در خاک آذربایجان یک خلق پنج میلیون نفری زندگی می­کنند که آنها قیومیت خود را تشخیص داده ­اند، آنها زبان مخصوص به خود و آداب و رسوم جداگانه ­ای دارند”

منظور پیشه‌وری تاکید به حق تعیین سرنوشت ملت تورک آزربایجان  بود . 
وی با سیاست  ماهرانه و در جهت جلب توجه هردو بلوک شرق وغرب از دو مفهوم حق تعیین سرنوشت استفاده میکرد. پیشه‌وری هم حق تعیین سرنوشت و تعریف ملت با  تعریف لنین را برای جلب توجه بلوک شرق  به مسئله آزربایجان بکار می‌برد هم  برای جلب توجه  بلوک غرب  از حق تعیین سرنوشت ملت‌ها با مفاد  منشور آتلانتیک سازمان ملل استفاده میکرد . وی با زیرکی و سیاست خاص همه راه‌های مخالفت و بهانه‌های سیاسی را برای رد کردن حقوق ملی آزربایجانییان میبست.
نامه نخست وزیر پيشه ورى به سازمان ملل آن زمان , یعنی‌ شورای منشور آتلانتیک علاوه بر اینکه منعکس  کننده ملّی بودن دولت جمهوری آزربایجان می‌باشد در عین حال نشان دهنده این است که پیشه‌وری یک ملی گرای آزربایجانی ، یک شخص کاملا دمکرات و یک سیاستمدار دانا و زیرک و‌ بسیار باسواد  بود. 

“ نامه نخست وزیر پيشه ورى به مجمع عمومی سازمان ملل متحد در مورد موجودیت دولت آزربایجان جنوبی  و استقلال ملت آزربایجان  “
یکی از قدیم‌ترین ملت‌های دنیا ملت آزربایجان است, که برای خود صاحب یک تاریخ غنی ملی می‌باشد. در کشاکش سالیان طولانی‌ ، آزربایجان ،زبان ملی خود و عادت و رسوم و فرهنگ خود را محافظت کرده و توانسته آنها‌را  تا بدین روز حفظ کند. ظالمان ایرانی‌ توانسته اند آذربایجان را تحت سلطه حاکمیت‌های خود گرفته، ثروت ، دارایی‌های آزربایجان را با بی‌رحمی غارت وچپاول کنند.در نتیجه شهر‌ها و آبادی‌های آذربایجان از آبادانی و شکوفایی به حد ویرانی رسیده است. سیاست دولتی شوینیستی (کشور گشای و استعمار گری ) حاکمان ایران ، هویت و موجودیت ازربایجانیان را بطور کامل انکار می‌کند.

برای آنکه از ملت آذربایجان زبان‌ش(ترکی) را  بگیرند, از هرگونه عمل تحقیر آمیز علیه ملت آزربایجان دریغ نمیکنند, ولی‌ با این همه آذربایجان یک روز هم مبارزه خود برای رسیدن به آزادی , متوقف نکرده است .نمونه بارز و روشن   مبارزات حرکت ملی آذربایجان حرکت های مشروطه ستار خان, باقر خان وشیخ محمد خیابانی و جبش‌های دیگران است ، این انسان‌های جسور وشجاع ,هم رهبر مبارزه آذربایجان، هم شهدای مبارزه آزادی‌خواه آذربایجان بودند.
پیروزی کشور‌های دموکراتیک بر فاشیسم خونریز، ملت آذربایجان را هم به حرکت در آورده و ملت شرایط جدیدی را خلق کرده است. امسال ۲۱ آذر(۱۲ دسامبر۱۹۴۵) ملت آذربایجان با وجود مقاومت ایستادگی رژیم تهران توانست بعد از سال‌های طولانی مبارزه کردن با پیروزی مبارزه خود را به پایان برساند .منطبق به منشور آتلانتیک ،(منشور ملل متحد ) حکومت ملّی آذربایجان در نتیجه مجلس ملی آذربایجان به وجود آمده است .
در آذربایجان بنا به اصول دموکراتیک حکومت ملّی آذربایجان تاسیس شده است و در مورد فعالیت‌های خود (دولت آذربایجان) به تمام دنیا معلومات داده است. ملت ۵ ملیونی آزربایجان به کمک زبان ملی،تاریخ، فرهنگ و ادبیات ملی خود درک کرد که یک ملت کامل در عصر معاصر کنونی می‌باشد و دیگر هیچ وقت زیرظلم حاکمیت‌ فارس نرفته ,ناله نخواهد کرد.
آذربایجان در ایران دیگر به  فارس و زبان فارسی اجازه نخواهد داد به عنوان آقا بالا سر ، سر ملیت‌های دیگر بایستد. تک تک افراد این ملت همانند یک شخص برای آزادی ملّی و دولت ملّی خود جانفشانی کرده و جان خود را فدا خواهد کرد .دولت جدید دولت جمهوری دموکراتیک آذربایجان (آذربایجان دموکراتیک میلی‌ جمهوریتی ) در زمان بسیار اندک تغیرات بسیار جدی از نظر اقتصادی ،اجتماعی، فرهنگی‌ برای ملت آزربایجان انجام داده است. آسایش ،رفاه وامنیت داخلی‌ به تمام معنا برقرار است .
در اثر فعالیت‌های دولت جدید  آذربایجان، ملت (آذربایجان) بعد از سال‌ها استعمار تازه به شرایط زندگی‌ یک انسان عادی دست یافته است. این هم نشان میدهد که خود ملت میتواند برای خود دولت ملی داشته و خودشان  خود را اداره  و محافظت کند. بر اساس منشور آتلانتیک (اساس سازمان ملل امروزی) و بر اساس قانون‌های دولت‌های دموکراتیک بزرگ ، بوجود آمدن حکومت ملی آذربایجان با اراده ملی ملت آذربایجان یک واقعه غیر قابل انکار است.
ملت آذربایجان با مراجعه به مجمع عمومی سازمان ملل متحد تقاضا دارد ,موجودیت دولت ملی آذربایجان را به رسمیت شناخته  شود و بدون دخالت دیگران ,حق تعیین سرنوشت آذربایجان را تضمین و حمایت کنند.
با تشکر و احترام ,نخست وزیرحکومت ملّی آزربایجان/ میرجعفر پیشه‌وری
 ۲۸ ژانویه ۱۹۴۶- تبریز, آزربایجان  

 آزربایجان اولین قربانی جنگ سرد,اشغال آزربایجان توسط ایران وکمک آمریکا  


 در دوران حکومت ملّی آزربایجان جنوبی  جهان  به دو بلوک شرق وغرب تقسیم شده بود.حکومت آزربایجان خود بلوک شرقی یا بلوک غربی یا وابسته به  قطبی یا دولتی دیگر نبود.
هدف اصلی‌ حکومت این بود با هردبلوک روابط یکسان داشته باشد ولی‌ با شرایط آن زمان این غیر ممکن بود جنگ جهانی‌ دوم و بمباران اتمی هیروشیما همزمان با حکومت ملی بود که این گویایی  یک دنیای 
دو قطبی و سرد و بیرحم است.دولت آزربایجان طی‌ یکسال بمانند طبیعیت هر دولت برای ادامه حیات خود روابط دیپلماتیک,اقتصادی, نظامی با کشور‌های دیگر می‌بایست میبست.
رایزنی‌های حکومت ایران با پیشکش‌ کردن نفت جنوب و نفت شمال برای متقاعد کردن کشورهای دو بلوک شرق وغرب در جهت رد موجودیت حکومت سبب شد که حکومت آزربایجان این روابط را گسترش داد.
حکومت آزربایجان   به کشور‌های متفاوت از جمله تورکیه و‌ به کشور‌ها بلوک شرق و همچون روسیه ،و بلوک غربی همچون لندن سیفرانی فرستاد.

 بعد  انتشار خبرخروج متفقین وافزایش تهدید‌های ایرانیان علیه آزربایجانی‌ها  و قدرت گرفتن حکومت جدید مرکزی ایران بر اساس سیاست‌های نژاد پرستان تک ملیتی فارس سبب شد که آزربایجانی از نظر امنیتی احساس نگرانی کنند.بزرگترین کمبود حکومت ملی سلاح و مهمات بود. در طول  ۳ ماه آزاد سازی شهرهائی آزربایجان توسط فدائیان سلاح و مهمات ژاندارمری‌ها بدست حکومت افتاده بوداما آنها بسیار کم بودند. مخصوصاً مهمات مشکل اصلی‌ قشون حکومت ملی بود. برای همین با قراردادی ۲ طرفه حکومت ملی‌ از شوروی در مقابل پول و‌ هزاران راس دام, سلاح خریداری کرد با اینکه شوروی پول مهمات و سلاح‌ها را گرفته بود ولی‌ سلاحها را بصورت جز جز میفرستد قبضه ها- گلن گدن‌ها – مهمات ...


در تاریخ چهارم آوریل ۱۹۴۶ موافقتنامه “ایران”و شوروی بر سر نفت شمال به امضا رسید ,شوروی پس از این قول و قرارها در مقابل ‌گرفتن نفت ,دخالت سیاسی در جغرافیای”ایران” را به آمریکا سپرد. قوام به  شوروی رهبر کشور‌های بلوک شرق درعوض عدم حمایت کشور‌های بلوک شرق از آزربایجان در مجامع بین‌المللی  وعده پیشکش امتیازات ملی‌ ملل دربندایران همچون نفت شمال آزربایجان ،گاز شمال تورکمنستان جنوبی, کشتیرانی خزر از سهم آزربایجان جنوبی, ,…  میداد .(اسناد رسمی‌  دولت سوسیالیستی شوروی- روسیه ۱۹۴۵ )
آمریکا که دراین جغرافیا برای اولین بار جای انگلیس را تحت نام ” منافع مشترک کشور‌های همسود” گرفته بود, دوست نداشت در اولین بازی سیاسی خود در این منطقه لیدری کشور‌های همسود رااز دست دهد . آمریکا اگرکشورموسوم به “ایران ” و مرز‌های سیاسی آن که بدست متحد  خود انگلیس در سال ۱۹۲۰,برای منافعِ غرب ایجاد شده را از دست میداد
 ملت‌های جغرافیا درچنگ بلوک مقابل می‌افتاد , یا بمانند گذشته ملت‌های منطقه الخوصوص تورک‌ها  و عرب‌ها امپراطوری دیگر تشکیل می‌دادند وانگلیس کنترل استعمار منطقه را از دست داده واز نقشه‌های بلند مدت برای چپاول نفت( الاحواز) و امتیازات آب‌های گرم و گردنه گمرک اروپا- خاورمیانه یعنی‌آزربایجان جنوبی  دست می‌کشیدند و از همه مهمتر حضور سیاسی درمنطقه وکنترل ملیت‌ها مخصوصاً تورک ها را از دست می‌دادند.



آمریکا تهدید کرد که باید همه ­کمک­های استراتژیک از آزربایجان شمالی و وسایل جنگی و مستشارانی را که طی‌ قرارداد‌های دو طرفه ۲ دولت شوروی-آزربایجان  دراختیار حکومت آزربایجان گذارده بود پس بگیرد اگر نکند آمریکا از جنوب وارد شوروی خواهد شد و در این جنگ همانند هیروشیما بمب اتم آمریکا صحبت خواهد کرد. 
شوروی هم  تهدید  بمب اتم آمریکا را جدی گرفت در یک حرکت سریع موفق شد بسیاری از فداییان آزربایجان را خلع سلاح و سلاح‌های  فروخته را بازپس گیرد.شوروی حتی کمک های مردمی آزربایجان شمالی به آزربایجان جنوبی  را بنام اموال شوروی غصب کرد .

حتی بین مردم تبریز یک خاطره هم درروایت بوده و هست  :” در اردو گاه آموزشی فدائیان یک تانگ شکسته و خراب برای آموزش اولیه فدائیان بصورت ماکت گذشته شده بود که نیرو‌های شوروی در زمان ترک آنرا نیز با نام اموال شوروی بردند..”
با اینکه نیروهای  شوروی خارج شده و حتی بسیاری از امکانات آزربایجان را با خود برده بودند ولی‌ باز ایرانیان جرات حمله به آزربایجان و اشغال آنرا نداشتند و بدنبال گرفتن حمایت همه جانبه از لیدر‌های ۲ قطب اصلی‌ و  ضعیف کردن حکومت ملی‌ آزربایجان  بودند.

قوام از سیاست جهانی و اختلاف بین آمریکا واتحاد جماهیر شوروی که پس از مرگ فرانکلین دلانو روزولت دردوازدهم آوریل سال ۱۹۴۵کم کم به وجود آمده بود، به نحو جالبی استفاده کرد.ازعقب نشینی شوروی­ها و فرقه­ ی دموکرات سواستفاده کرده وتمایل داشت که آن را به حساب خود بگذارد؛ او با پا درمیانی آمریکا و با توجه به اولتیماتوم بیست ویکم آ وریل ۱۹۴۶ ترومن به دولت شوروی در خصوص بمباران اتمی مسکو، مسأله­  نفت شمال را به حل مسأله ­ آذربایجان گره زد.از طرفی‌ بنا به سفارش قوام و رژیم ایران, غرب به آزربایجان فشار می‌آ‌ورد که با رژیم تهران وارد مذاکره شود.

همزمان با انعقاد این قرارداد، احمد قوام با رهبران حکومت ملی آزربایجان به مذاکره پرداخت. پس از مذاکره  بسیارطولانی، سرانجام موافقتنامه ای در تاریخ ۱٣ ژوئن سال ۱۹۴۶ -۲٣ خرداد ۱٣۲۵، به امضا رسید که به قرارداد” مظفر فیروز و پیشه‌وری “معروف بود که برای آزربایجان گران تمام شد. این قرار داد در واقع خلع آزربایجان از فاکتور‌های دولتی بود و شرایط را برای حمله و اشغال آزربایجان مهیا میکرد. این قرار داد گرچه ایران را از نظر سیاسی به صورت  فدرال نشان میداد و در صورت شکست این قرارداد به  آزربایجان تضمیناتی داده نشده بود .
 طبق مفاد موافقتنامه” مظفر فیروز و پیشه‌وری “، دولت “ایران” تقسیم اراضی آزربایجان و اصلاحات اراضی‌ را میان دهقانان مورد تا یید قرارمی داد.

"مذاکره و توافق با شعوبیان خونخوار آریا پرست"
درموافقتنامه تعیین شده بود که: در مدارس ابتدایی به زبان مادری تورکی و در مدارس متوسطه و عالی آزربایجان به دوزبان تورکی آزربایجانی واختیاری فارسی تدریس شود، درضمن دولت ایران موافقت کرد که این حق در سا یر۷۰% ایران ملل غیر فارس اجرا شود که کودکان  ملل غیر فارس تا کلاس پنجم ابتدایی به اجبار زبان مادری خود تحصیل کنند. افزون براین، قرار شد دولت “ایران” درعرصه  سیاسی و اجتماعی در سراسرکشورایران دمکراسی برقرار سازد.به خصوص رژیم فارس موظف گردید که پس از افتتاح مجلس دوره ی پانزدهم قوانین جدیدی بر اساس اصول دمکراسی و ایجاد نوعی‌ فدرالیسم و برگشتن به دستاورد‌های انقلاب مشروطه,مخصوصاً  مادههای  اصلی‌  مشروطیت  ” انجمن های ایالت‌ها ولایت ها “”خودمختاری ممالک ” که همیشه از طرف ایرانیان سانسور میشود را به تصویب برساند.
در آن تشکیل شورای اداری در آزربایجان برای اداره نمایندگان سازمانهای ایالتی‌-ولایتی و شورای عالی انجمن های ولایتی پیش بینی شده بود. 

دولت “ایران” موظف شده بود تا به تصویب رسیدن قانون جدید، انجمن های ولایتی منتخب در سال ۱۹۴۵ را به رسمیت بشناسد. بنا به شرایط تعیین شده در موافقتنامه، دولت موافقت کرد که ۴/٣ در آمد حاصله ازآزربایجان به مصرف نیازهای آزربایجان برسد و فقط ۴/۱ آن به خزانه ی دولت مرکزی به منظورتا مین مخارج عمومی دولت “ایران” واریز شود.

چند ماه از عقد قرارداد میگذشت و رژیم فارس به  قول‌ها و مفاد قرارداد عمل نمیکرد , در واقع قوام زمان میخرید , با کمک سازمان جاسوسی آمریکا CAİ و انگلیس م.آ‌‌‌ی.۶ - Mİ6 و گاه گاهی کاگب سعی‌ در جمع آوری اطلاعات ازآزربایجان و مشغول جلب رضایت بلوک غرب برای اشغال  آزربایجان و الحاق آن به   “ایران”  و آماده کردن غرب برای  چشم پوشی از انداختن غیر قانونی یک دولت ملی‌  بود .
علاوه بر همه آنها قوام ارتش بهم ریخته رضا شاه را سر سامان میداد و بسیاری از نظامیان را مخفیانه با لباس مبدل به آزربایجان میفرستاد.غربیها چه در تحمیل حاکمیت شونیسم فارس در۱۹۲۵ و چه در همکاری نزدیک با آسوریها و ارامنه در۱۹۱۸ و قتل عام شهرهای اورمیه وسلماس و…    چهره خوبی‌ نزد آزربایجان نداشتند و  این شکایت را مدام به غرب انعکاس می‌دادند.
عدم اعتماد آزربایجان به غرب این امکان را به دستگاه قوام میداد که برای از چشم انداختن حکومت ملی در جوامع غربی حکومت ملی را حکومت کمونیست و ساخته  شوروی معرفی کند . چون میدانست حکومت ملی آزربایجان یک حکومت ملی و غیر کمونیستی است و بارها اینرا خود رهبران حکومت هم ذکر کرده بودند و حکومت ملی بر اساس کنوانسیون‌های منشورآتلانتیک غرب ایجاد شده و اگر کار حکومت ملی به مجمع سازمان ملل برسد ایران کاری نمی‌تواند دیگر بکند.

آمریکایی ها با شلتاخ بازی ودوطرفه بازی کردن هرروز به طرق مختلف (مصاحبه رسانه‌‌ای مقامات – بیانات کنسول گری‌ها )به مسئله نفت شمال،شکایت میکردند و مدام بیانات علیه آزربایجان و کشورهای متحد بلوک شرق صادر میکردند.

نورمن شوراتسکف فرمانده عملیات اشغال آزربایجان
ژرژآلن در یازدهم سپتامبر ۱۹۴۵ طی مصاحبه ای می گوید: “ایرانیان صاحب خانه و در امور کشور خود مختارهستند؛ آنها آزادی کامل برای رد یا قبول قرارداد قوام – سادچیکف را دارند و اگر تصمیم به رد کردن آن بگیرند دولت آمریکا در مقابل هر گونه رویه تهدید آمیز وارعابی که شوروی ها پیش گیرند به ایران کمک و مساعدت خواهد کرد.” 
با این بیانات , آمریکا چراغ سبز حمله با آزربایجان را به ایران میداد. 
پیشه‌وری با شک و نا امیدی به موافقتنامه  بین  حکومت ملی آزربایجان و دولت ایران ” پیشه‌وری- مظفر فیروز ” نگاه میکرد و صمیمیت ایرانی‌‌ها و قوام را باور نداشت.

قوام همه زمینه ها را برای قلع و قمع آزربایجان فراهم آورده بود.قوام توافق روسیه و آمریکا و انگلیس را داشت  و درپی فرصتی مناسب می گشت تا قبل از اینکه کار حکومت ملی به مساله روز مجمع سازمان ملل برسد آزربایجان را اشغال نظامی کند. 

ایران برای اشغال نظامی به تنهایی نمی‌توانست موفق شود برای این آمریکایی‌‌ها عملیات و طراحی  اشغال نظامی را به عهده گرفتند. برای اینکار بازه زمانی‌ انتخابت مجلس ۱۵ ایران را انتخاب کرد . نورمن شوراتسکف فرمانده نیروهای آمریکا در عملیات اشغال آزربایجان ,فرماندهی  ژاندارمری ایران و عملیات هوایی را عهده دار بود .

بعد از آمریکا و ایران , اینبار  شوروی علیه آزربایجان بلند شد.مسئولین سیاسی مسکو به طوررسمی به پیشه وری با نامه ای تهدید آمیز گفتند که نباید نیروهای مسلح آزربایجان در برابر نیروهای دولت مرکزی مقاومت کنند و پیشنهاد کردند که فقط تعداد انگشت شماری از سران حکومت ملّی به خاک آزربایجان شمالی وارد شوند . 

ولی‌ پیشه وری نپذیرفت و با نامه های مخفی‌  به ملی گرایان آزربایجان شمالی و فرستادن ٣سفیر به آنکارا تقاضای کمک نظامی کرد. ارتش شاهنشاهی ایران  هنگام ورود به زنجان تا حدود تازه کند (قصبه‌ای بین زنجان و میانه) پیش رفتند,بعد از استقرار شروع به کشتار ملت آزربایجان کردو خبر کشتار بیش از ۷۰۰ نفر در یک روز در آزربایجان پیچید .

ارتش  ایران  روز ۱۶/۹/۲۵ پیشروی خود را بسوی میانه آغاز کردند اما قوام هم با رقص دیگر طی اعلامیه‌ای ادعا می کرد “… اعزام قوای تامینه به آزربایجان  به هیچ وجه جنبه تعرض و لشکرکشی ندارد و جز حسن اجرای انتخابات و حفظ آزادی عموم، جز رافت و شفقت به اهالی و تامین رفاه و آسایش مردم  نیست…”

با شروع کشتار در میانه جنگ بین   نیروهای نظامی ایران وقوشون قزل باش آزربایجان شروع شد و جبهه میانه به دو قسمت جنوبی که نیروهای تازه کار فدائیان (سرباز  وظیفه) از آن دفاع می کرد و شمالی که در دست  قوشون قزل باش و افراد ایل اصانلو و جهانشاهلو بود تقسیم گردید.زنجان و میانه مقاومت نیروهای ارتش ملی فدائیان و قوشون قزل باش آزربایجان با قوای ایران بالا گرفت ودرچند مورد قوای مهاجمین ایرانی‌ مجبور به عقب نشینی شدند.
در میانه شب شانزدهم و روز هفدهم آذر ماه جبهه جنوبی به علت تازه کار بودن فدائیان وکمبود مهمات و سپس با دادن تاکتیک‌های اشتباه فرمانده آن اکبر رامتین  شکست خورده و در حال عقب نشینی بود ولی جبهه شمالی مهاجمین ایرانی‌ را به عقب رانده به سوی زنجان پیشروی می کرد.


درست در همان روز که قوام بطور رسمی‌ از رادیو و روزنامه‌های دولتی به ذکر فرمان شاه دستور حمله به آزربایجان را صادر کرد.قوام با اشاره خبر کذب اشتراک خود شاه در جنگ سعی‌ میکرد همزمان با ایجاد جنگ روانی‌در آزربایجان , برای شاه هم مشروعیت بخرد.
قوام با صراحت در اعلامیه و مصاحبه‌های خود از طراحی عملیات جنگ توسط ارتش با تجربه آمریکا صحبت کرد و گفت در ۱۹ آذرماه سال ۱٣۲۵ فرمان حرکت نیروهای پشتیبانی و حمله به کّل آزربایجان جنوبی  صادر شده است .(اسناد کنسول گری آمریکا - تهران)
پیشه وری در مقابل این بیانات قوام  دستور مقاومت علیه قوای یاغی‌ ایران را اعلام کرد و گفت: ” باید به حکومت مرتجعین وخائنین و دیکتاتورها وجلادان خون آشام پایان داد.یا مرگ یا آزادی راه سومی‌ برای آزربایجان نیست .”

پیشه‌وری در واپسین روزها,بمناسبت  یادبود برای باقرخان در تبریز  برای اهالی تبریز سخنرانی کردوگفت:” تهدید‌های دشمن ما را از راه آزادی باز نخواهد گرداند. یا آزادی! یا شهادت! راه سومی‌ برای آزربایجان نیست ” (اولدو وار دوندو یوخ )




پیشه وری با اخبار آمادگی ایران برای حمله واحتمال اشغال مجدد آزربایجان ودرمقابل سکوت شوروی و کشور‌های دمکراتیک   غرب و دولت‌های  دنیا گفت :” امروز دیگر شوروی و غرب میگویند این مسئله داخلی‌ ایران است و اراده ملت ۵ ملیونی آزربایجان را نادیده میگیرند ، بگذار آنها به  آزربایجان  حمله کنند و فدائیان ما با مشت چماق ,حتی دست خالی‌, سر مهاجمین را له‌ کنند  آن وقت ما هم میگوییم این مساله داخلی‌ آزربایجان است”

در واپسین روزها, ارتش قزل باش آزربایجان تیمسار نوائی را مأمور پدافند شهر تبریز و تیمسار عظیمی را مامور برپاداشتن استحکامات اطراف به ویژه بلندیهای میانه و تبریزکرد.در روز‌های آغاز اشغال  آزربایجان,بین رهبران حکومت ملی‌ اختلاف روی داد گرچه این اختلاف از زمان به میان آمدن مذاکرات  با تهران هم بود ولی‌ روز‌های اخر این اختلاف به اوج رسید. پیشه‌وری ، پادگان ،کبیری ،آزاد وطن ،فریدون ابراهیمی از جمله کسانی‌ بودند که هم در زمان در خواست تهران برای عقد قرارداد در مقابل کنار گذاشتن دولتمداری آزربایجانی‌ها و عوض کردن دولت حکومت ملی‌ بجای ایالت آزربایجان ایران بسیار مقاومت کردند و حاضر نبودند با تهران وارد مذاکره شوند, ولی‌ به اصرار دیگررهبران مجبور شدند به این کار تان در دهند. هم در جریان اشغال آزربایجان  این دسته بر این اعتقاد بودند که ایرانیان دروغ میگویند و بر قرار داد پایبند نیستند  اگر وارد آزربایجان شوند تورک‌ها را قتل عام کرده و  آزادی ما را غصب خواهند کرد. عده دیگر همچون بی‌ریا  ، جاوید بر این عقیده بودند که اگر ما دست به سلاح ببریم به آنها بهانه خواهیم داد آنها برای صلح میاییند نه قتل عام !
نتیجه آن هم معلوم شد!
با طرح  اشغال نظامی آزربایجان و کمک لوجیستیکی وسلاح های سنگین آمریکایی‌ها قرار شد که ارتش مهاجمین ایرانی‌ جمعاً از ۳ خط از دو سمت زمینی‌ و چند خط هوایی‌ که طبق شایعه‌ها گویا خود شاه هم در آن حضور خواهد داشت به آزربایجان حمله کند.


ارتشبد حسین فردوست 
ارتشبد حسین فردوست در این مورد نیز می نویسد: “دو لشکر به سمت آزربایجان حرکت داده شد. یکی به فرماندهی سرتیپ هاشمی از محور میانه- تبریز و دیگری به فرماندهی سرتیپ ضرابی از محور میانه- مراغه- تبریز . دولت آمریکا نه فقط ارتش و ژاندارمری ایران را سرپرستی می کرد بلکه با پیشنهاد یک وام ۲۵۰ میلیون دلاری به نیروهایارتش دلگرمی می بخشید.”( خاطرات حمله به  آزربایجان -فردوست)

حاکمیت ملی آزربایجان به حد کافی‌ فدایی برای مبارزه داشت ولی‌ سلاح برای مبارزه کافی‌ نبود . روز ۲۰ آذر ماه سال ۱٣۲۵، نیروهای فدایی در مناطق مختلف شکست خوردند وعقب نشینی کردند. روزبیستم و بیست و یکم آذرماه عده ای از آزادیخواهان و سران فرقه که حاضر نبودند دست بسته تسلیم دشمن شوند، جهت طلب کمک به قلی اف کنسول شوروی در تبریزمراجعه کردند. کنسول با صراحت به آنها گفت:

“نیروهای دولتی برای نظارت در امر انتخابات به آذربایجان می آیند و با شما کاری ندارند. شماهمچون گذشته به کار خود مشغول باشید. آنها به ما قول داده اند که با مردم آذربایجان رفتار مسالمت آمیزی خواهند داشت و چون مسئولین سیاسی شوروی در تبریز اطلاع یافتند که ممکن است عده ای دست به عملیات پارتیزانی بزنند، ازاین اقدام به طورجدی جلوگیری کرده و به آنها اظهار داشتند، در آذربایجان نباید هیچگونه برخورد نظامی پیش آید، چنانچه خود را در معرض خطر می بینند می توانند به خاک شوروی پناهنده شوند”

افرادی همچون بی ریا درلحاظت آخرامرمقاومت پیشه‌وری را گوش نکرده و به باور پیام‌های شوروی وبیانات و وعده‌های  قوام ,به فدائیان لغو مقاومت دادن . بی‌ ریا از رادیو تبریز علناً اعلام کرد که ارتش آزربایجان سلاح‌ها را زمین بگذارند.رهبرانی چون بی‌ ریا و کبیری باعث ایجاد دوگانگی در بین فداییان آزربایجان در هنگام مقاومت بوجودشد .

کمبود سلاح و مهمات بزرگترین درد فدائیان پیشه‌وری را مجبور کرد که به هردری بزند که برای فدائیان سلاح فراهم کند و همین احساس نیاز پیشه‌وری را به دام سرویس اطلاعات شوروی انداخت.
پیشه‌وری در ۲۰ آذر ۱۳۲۵با حیله سازمان امنیتی روسیه  با نام آزربایجان شمالی به بهانه مذاکره و  دریافت کمک سلاح ازمردم آزربایجان شمالی ، برای فداییان  به نخجوان فرا خوانده شد.از لحظه ورود به نخجوان پیشه‌وری و برای چند روز قرنتینه شد بعد از چند روز از سقوط حکومت در آزربایجان او را آزاد و  زیر نظارت (ک گ ب) به گنجه انتقال دادند.
در سال ۱۹۹۴ طبق اسناد باز شده روسیه معلوم شد که این عملیات به سفارش سی‌ آای‌ای انجام شده و آمریکا شکست آزربایجان را با بودن رهبر کاریزماتیک مانند پیشه‌وری غیر ممکن شمرده است .

 فریدون ابراهیمی

یکی‌ دیگر از رهبران حرکت ملی و حکومت ملی‌ آزربایجان قهرمان ۲۸ ساله و دادستان کّل آزربایجان  “فریدون ابراهیمی” و دسته فدائیان مرکزی منطقه آرک تبریزتا آخرین لحظه مقاومت کردند .دراورمیه فدائیان اورمیه به رهبری “آزاد وطن “تصمیم به مقاومت گرفتند و بسیاری همانجا درسنگرمقاومت شهید شدند و مابقی که اکثراً زخمی‌ها بودندهمگی‌ دستگیر و بلا استثنا بدون محاکمه اعدام شدند.بسیاری از سران رهبران حکومت دستگیر  و محاکمه‌ صحرایی شدند بیش از ۹۰۰۰ سیاسی و نویسنده و معلم و کارمند حکومت ملی دستگیر شدند .

هزاران فدایی بدون سلاح و فشنگ غافلگیرانه مجبور به عقب نشینی به آزربایجان شمالی شدند، چنانچه درسال ۱٣۲۶ رونامه های باکو تعداد پناهندگان تورکان آزربایجان جنوبی را هفتاد هزار تا صد هزار نفر نوشتند.

از همان روز ۲۱ آذرماه سال ۱٣۲۵، کشتار و غارت بی رحمانه در سراسر آزربایجان آغاز شد .
طبق اسناد معتبر و روزنامه‌های وقت دخلی و خارجی‌ و همچنین  گواه شاهدان عینی , بیش ۵۰ هزار نفر قتل‌عام شدند رقم‌ها طوری بالاست که خود روشنفکران فارس آنرا نتوانسته انکار کنند و حتی به قیمت تحریف واقعیت ها و بدنام کردن شهدای آزربایجان  هم که شده مجبور به فاش و اعتراف  این جنایت تاریخی‌ شدند .
نویسنده ی کتاب ” کارنامه مصدق و حزب توده” این رقم را “چهل هزارنفر” اعلام می کند و دکتر کشاورز این عده را “شانزده هزار نفر”برآورد می کند.
روزنامه ” لو پتیت” فرانسه از جمله منابع خارجیست که در مورد اشغال نظامی آزربایجان جنوبی و‫ ‏نسلکشی‬ تورکان توسط  ‏ایرانیان‬ مینوسد.

این روزنامه در تاریخ ۲۶ دسامبر ۱۹۴۶ تعداد کشته شدگان را بیش از ۲۲ هزار نفر معرفی می‌کند و‌می‌نویسد “در روز‌هایی‌ آتی تعداد کشته شدگان  بیشتر هم خواهد شد هزاران نفر آذربایجانی در زندان‌های ایران دارای حکم اعدام هستند که بدون محاکمه این حکم را دریافت کرده   و منتظر اعدامشان هستند .” این روزنامه به بیش از ۱۰۰ هزار پناهنده  و مهاجر  آذربایجانی در خارج از کشور اشاره می‌کند.
در اسناد ک.گ.ب  )به بیش از ۴۰ هزار کشته و ورود ۱۱۰ هزار آواره سیاسی و جنگی به مرز‌های شوروی و جمهوری آزربایجان شمالی اشاره می‌کند.

در اول انقلاب ۲۱ آذرماه ۱۳۲۴ بعد از تسلیم لشکر ایران در تبریز ,یک  جنایتکار,بنام سرهنگ زنگنه, در اورمیه از اخطار فرمانده لشکر ملی آزربایجان در تبریز سرپیچی کرد و به جای تسلیم به اراده ملت آزربایجان دست به کشتار مردم بی‌دفاع اورمیه و روستاهای اطراف کرد. در این قتل و عام صدها نفر از روستائیان اورمیه شهید شدند در این کشتار ژاندارماهای دزد و شیره‌ای هم شرکت داشتند.

سرهنگ رنگنه بعد از شکست از فدائیان به ترکیه گریخت وهنگام بازگشت مجبورا  باید از آذربایجان جنوبی می‌گذشت و به طرز نامعلومیدستگیر شد که توسط فریدون ابراهیمی دادستان کّل آزربایجان محاکمه  وزندانی شد وبعد ها  با یک زندانی حکومت ملی به نام جلال قره باغی مبادله شد و آزاد و‌ به تهران برگشت.سرهنگ زنگنه,در آذر ۱۳۲۵ هم به همراه ارتش ایران باز به آزربایجان حمله کرد و این بارهم  صدها نفر را کشت.
سرلشکر زنگنه در کتاب “مأموریت‌های من در آزربایجان” به آشکار از کلمه” اشغال” استفاده کرده  و در کتابش از وحشیگری‌های دولت ایران در آزربایجان  با افتخار سخن میگوید. وی در این کتاب از لحظه ورود به زنجان جنایت‌های مرتکب شده خود را به قلم گرفته است .
سرلشکر زنگنه در خصوص حمله ارتش چنین می نویسد:
“وقتی‌ فرمان اشغال آزربایجان صادر شد ….ستون شرقی با دفاع سخت دموکراتها روبرو شده مجبور به عقب نشینی گردید اما در مراحل بعدی درگیری ستون شرقی پس ازسقوط آق کند، بالاخره در ساعت ۵ صبح روز ۲۱ آذر قره بلاغ – میان بلاغ – سلیمانلو را به تصرف درآورده و در پایان روز ۲۱ آذر به مامانلو ۱۸ کیلومتری میانه رسید. ستون مرکزی که از ساعت ۶  آذر۱۹ ارتش  ایران از سه جناح به آزربایجان حمله ور شدند روز ۱۹ آذر از مبداء حرکت، شروع به پیشروی کرده بود، پس از زد و خورد شدید با دموکراتها به دلیل اینکه مواضع دموکراتها توسط خلبانان آمریکا به شدت بمباران می شد و ستون مرکزی حرکتش با پشتیبانی تانک‌ها و آتش دقیق توپخانه در تمام طول جبهه همراه بود توانست دموکراتها را وادار به عقب نشینی نماید…..در ۲۷ آذر ۱۳۲۵ تمامی‌ آزربایجان اشغال شد
 سرلشگر زنگنه به سالنی در دبیرستان فردوسی وارد میشود  که صدها نفر که حکم اعدامشون صادر شده بود و منتظر اجرای حکم بودن جمع آوری شده بودند.زنگنه براشون سخنرانی كرد: ” هر کسی بگه پشیمونم و عذرخواهی کنه و حکومت تهران رو به رسمیت بشناسه  بخشیده خواهد شد وحتی اونا رو  از زندان آزاد خواهم کرد که به سر زندگیشون برگردن”زنگنه در ادامه با تعجب می نویسد “در جمع فوق از هر قشری و از هر سنی افراد متختلف بودندهمه یکصدا فریاد سر می دهند   یاشاسین آذربایجان یاشاسین آذربایجان”



بر اساس نوشته های زنگنه تمامی دستگیر شدگان در محل فعلی دبیرستان فردوسی تبریز بصورت فله ای محاکمه و به اعدام محکوم می شدند.(صفحه ۹۷مأموریت‌های من در آزربایجان )

سرهنگ زنگنه كه به قساوت مشهور بود به دادستان نظامی تبریز منصوب شد .اینكه او یك وقتی كودكان شیرخواره دمكرات ها را به تنور انداخته بود، هنوز از خاطره ها محو نشده و امروز هم بر سر زبان مردم آزربایجان  و پدر بزرگهایمان است.

نویسنده و “منتقد ادبی” فارس عبدالعلی دستغیب از تبعید آزربایجانیها  نوشت:

“من در شيراز متولد شدم… اولين مطلب جدي كه نوشتم و خيلي هم سر و صدا كرد، مطلبي بود درباره تبعيدي‌هاي آذربايجان و در روزنامه اي كه دكتر انور خامه اي چاپ مي‌كرد چاپ شد و جالب است بدانيد كه اين مطلب سر مقاله روزنامه هم شد. درسال ۱۳۲۶ دولت حدود ۲۶ هزار نفر را به دليل “غائله” آذربايجان به نقاط بد آب و هوا تبعيد كرده بود. آن موقع در حدود ۳۰۰- ۴۰۰ نفر از هموطنان آذري(بخوان تورکان آزربایجان ) را به جهرم، عده اي را به لار و عده ديگري را به بندرعباس بردند. عده اي را كه به جهرم آورده بودند، معلوم بود اتهام آنها سبكتر است، چون هواي جهرم نسبت به هواي لار و بندر عباس ملايمتر است. زن و مرد و بچه در عسرت و سختي بودند و من با ديدن آنها خيلي متأثر شدم. مقاله‌اي درباره وضع رقت بار آنها نوشتم و فرستادم و دكتر انور خامه‌اي آن را در روزنامه حجار چاپ كرد.”
ارتش ایران  برای ایجاد جنگ روانی‌ با ارتش بی‌رحم و افسران عقده‌ای جنایات زیادی که در تاریخ آزربایجان مثل و مانندی نبوده انجام دادند. ارتش ایران برای ایجاد رعب میان فدائیان از   قربانی کردن چندین فدائی در جلو کامیون ارتش با شعار “زنده باد ایران- قربانی برای ایران” که در تاریخ سابقه نداشته  دریغ نکرد.
 در لحظه ورود به  قافالان, فدایی ۱۶ ساله اسیر شده  را جلو ارتش شاه سر میبرند . در این مورد احمد ساعی از اساتید دانشگاه تهران در خاطرات خود در این باره در مصاحبه با ماهنامه «خوی نگار» چنین بیان می‌کند:
“… چند روز بعد، مدیر مدرسه بعد از نطق آتشینی اعلام کرد که برای پیشواز ارتش آماده باشید.هنوز ارتش وارد خوی نشده بود که دفتر فرقه دمکرات در طبقه دوم ساختمانی در میدان مرکزی، به دست ارتش (و  اراذل اوباش وابسته به رژیم اشغالگر ایران) افتاد بلند گوی احمدی را هنگام سخنرانی گرفتند و از طبقه دوم پایین انداختند. کشته شدن یزدانی را دیده‌ام و همه را با جزییات کامل خاطر دارم. یادم می‌آید روز پیشواز از ارتش هنگام عبور از جلوی منزل آقای فتحی با دیدن جنازه‌ها میخکوب شدم. شمردم، ۱۹ نفر بودند. در محل معروف به «طییاره مئیدانی» ایستادیم و انتظار طول کشید خسته و نگران مادرم بودم، آیا می‌توانم تنها به خانه برگردم؟ بالاخره کامیونهای ارتش دیده شد اولین ماشین که ایستاد، افسری پیاده شد تا آن لحظه متوجه نبودم که ۳ نفر با دستهای بسته بین جمعیت هستند هر ۳ نفر را دست و پا بسته زمین خواباندند و سر بریدند. خونشان روی لباس‌هایم پاشید. به شدت بر خودم لرزیدم و هنوز هم آن لرزش را در وجودم احساس می‌کنم. شب وقتی ماجرا را برای پدرم تعریف کردم، گفت یکی از آنها الهوردی دباغ بود”  
شاعر سهراب طاهر , از افسران قیزیل باش حکومت ملی آزربایجان و شاعر معاصر آزربایجان  می نویسد: “۱۹ آذر ارتش شاه وقتی‌ وارد قافالان کوه شد یک  فدائی ۱۶ ساله را که دستگیر کردند برای ایجادرعب و وحشت در بین فدائیان آزربایجان و روحیه بخشیدن به ارتش شاه , به اسم قربانی برای ایران با شعار “زنده باد شاه! زنده باد ایران” سر بریدند … در ۲۷ آذر ۱۳۲۵ تمامی‌ آزربایجان اشغال شد و روز‌ها اجساد شهدا بر روی زمین یخبندان تبریز ، اورمیه ، سراب ،مرند ، سولدوز ، ماکو ، مراغه ، شبستر ، زنجان ، جلفا …. ماند. طوری که بعدها نمی‌شد این جنازه‌های یخزده را برای جمع آوری از زمین کند …. عضو‌های دستگیر شده فرقه دمکرات و نزدیکان آنها‌را به اعدام و زندان‌های طویل مدت در مناطق کویر نشین فارس محکوم کردند”

از دیگر وحشی گری‌های ایرانیان که با هیچ اصل و بهانه ای نمیشود آنرا توجیه کرد جشن کتاب سوزی ایرانیان است. در مورد ۲۶ آذر روز جشن کتاب سوزان ایرانیان که در تمامی‌ شهر‌های آزربایجان بر پا گشت دکتر احمد ساعی در خاطرات خوددرخوی در مصاحبه با مجله «خوی نگار» چنین می‌گوید: “تحصیلات ابتدائی را در مدرسه‌ای ۳ کلاسه در کوچه شهربانی که اسمش یادم نیست شروع کردم. کلاس اول دبستان ما با جریان فرقه دمکرات مصادف شد. کتابهای مان به زبان ترکی بود و معلم، دیکته را هم به زبان ترکی می‌گفت. فکر می‌کنم آذرماه ۱۳۲۵ بود که یک روز آقای مهدی زاده مدیر مدرسه، به ما اعلام کرد همه کتابهایمان را به مدرسه بیاوریم. تل بزرگی از کتاب‌ها جمع شد و همه را آتش زدند. در دنیای بچگی، هم از آتش بازی خوشحال بودیم و هم فکر می‌کردیم که دیگر مشق نخواهیم نوشت!”

 رژیم  فارس اوج بیشرمی راجنایت نشان داد طی‌ یک سال  حاکمیت ملّی آزربایجان کتاب‌های  چاپ شده درسی‌  به زبان مادری “تورکی”  و داشته های فرهنگی سرزمین آزربایجان را به آتش کشاند.
نویسنده  فارس , محمد علی همایون کاتوزیان  می نویسد:“…بعد از اشغال دوباره شهرهاي آذربايجان، سربازان بزرگوار دولتي به دستور صريح محمد رضا شاه به مجازات دسته جمعي مردم بيگناه و بي دفاع دست زدند و قتل، آتش سوزي، غارت و تجاوز به عنف در مقياسي گسترده اعمال شد. اين بار آذربايجان نه به وسيله خارجيان بلكه به وسيله هموطنان ايراني مورد تجاوز قرار گرفته بود! از آن روز به بعد ۲۱ آذر    كه روز ارتش نام گرفته، تعطيل رسمي بود، و در اين روز «آزادي آذربايجان» جشن گرفته مي شد”. (اقتصاد سياسي ايران، دكتر محمد علي همايون كاتوزيان، ص ۲۰۰)

ویلیام داگلاس قاضی آمریکایی که از نزدیک شاهد جنایات بود درکتاب “سرزمین عجایب با مردمی مهربان می نویسد:

“نیروهای شاه گرچه بعنوان نجات دهنده واردآزربایجان شدند،ولی ماننداشغالگران رفتار نمودند ،خانه‌های مردم محل را تاراج کردندبه دوشیزگان تجاوز نمودند،مردم …..راغارت نموده می کشتند وقتی ارتش ایران به آذربایجان باز گشت، وحشت برپا نمود. سربازان قتل وغارت وتاراج براه انداختند. آنها هر آنچه به دستشان می رسید و هر چه میخواستند تصاحب می کردند. رفتار سربازان اشغالگر روس بسیار برازنده تر ازاعمال وحشیانه سربازان نجات بخش! ارتش شاهنشاهی بود.بطوری که خاطره فوق العاده زشت و شومی از خود بر جا گذاشت.در آذربایجان اموال و احشام دهقانان به غارت رفت و زنان و دختران مورد تجاوز قرار گرفتند.گر چه رسالت ارتش ایران، آزادی آذربایجان! بود، ولی آنها مردم را غارت کرده پشت سر خود مرگ و نابودی بر جای گذاشتند.به دنبال ارتش مالکین فراری باز گشتند. آنها به دریافت بهره مالکانه همان سال اکتفا نکردند، بلکه بهره مالکانه سال قبل را نیز از دهقانان پس گرفتند و آنچنان روستاییان را غارت کردند که آنها ذخیره غذایی خود را هم از دست داده گرفتار گرسنگی شدند…. زندانها مملو از آذربایجانیهای بیگناه است . چوبهای دار و اعدام فراوان است”


 فاکتور دین بر علیه آزربایجان
شاه از فاکتور دین اسلام بر علیه آزربایجان استفاده کرداز آزربایجانیان خود فروخته با پول‌های هنگفت به عنوان مزدور , مانقورت واستاد در خودزنی هویّتی را با اسم عا‌لم به کارگرفت,شاه آخوند‌ها را هم بسیج کرد کهزیر نام”جهاد” و “وظیفه شرعی” جنایات ایرانیان علیه آزربایجانیان  را مشروع ساخته ، با تبلیغات‌ اشغال نظامی و نسل‌کشی  آزربایجان را بزک دینیو عذر مشروع دهند.

از جمله آخوند‌ها سید احمد میر خاص,یونس اردبیلی و آخوند ملکوتی به دستور شاه و سو استفاده از مقام روحانیت،فتوای  کشتار دسته جمعی‌ دمکرات‌های آزربایجان را دادند آنان برای مشروع کردن جنایات کلمه”دموکرات”را با کلمهٔ “شیطان” و”کافر” یکی‌ شمرده و فداییان آزربایجان را “متجاسر،ضدّ خدا و دشمن امت مسلمین”خوانده و قتلشان را واجب شمردند.
خون متجاسرین دموکرات بر مجاهدین و مردم مسلمان و شیعه حلا‌ل است (هفته نامه آیین اسلام ۱۳۲۵)

بابا صفری در مورد  شخص آخوند‌ سید احمد میر خاص در کتاب “اردبیل در گذر تاریخ” می‌نویسد:

”در آغاز پیدایش  فرقه دمکرات، دولت مرکزی از هر امری که ممکن بود موجب تضعیف و یا از بین رفتن این نهصت نوظهور گردد استفاده می‌کرد. این بود که آقای «میر خاص» را با آن لباس و هیکل به صورت عالم مجاهدی در آورده بود و با تمام امکانات خود اقدام به تقویت وی نموده، سرلشکر «ارفع» رئیس ستاد آنروز ارتش، به لشکر ۳ آذربایجان توصیه کرد که از وجود او در تبلیغات علیه دمکرات‌ها استفاده کند و دولت «صدرالاشراف» نیز طبق تصویب نامه شماره ۱۱۶۲۳-۳۴/۶/۱۳۲۴ در جلسه ۲۱ شهریور تصویب کرد که «سید احمد میر خاص اردبیلی» پانزده هزار ریال، از قرار ماهی سه هزار ریال برای مدت پنجاه ماه از اعتبار سال ۱۳۲۴ دولت به شکل پاداش پرداخت شود”ص ۱۶۲ 

آقای میر خاص اردبیلی بعد از نسل کشی تورکان در آذربایجان که توسط ارتش ایران و فتوای آخوندهای درباری صورت گرفت به حضور شاه رسید و شاه به ایشان به پاس نوکری و تحریف دین یک انگشتر برلیان اهداء کرد.(روزنامه شرق دی‌ ماه ۱۳۲۵)
روزنامه اطلاعات خبر دی‌ ماه می‌نویسد:
“آقای میر خاص اردبیلی که خدمات شایانی در راه مبارزه با متجاسرین در اردبیل انجام داده اند ساعت ۱۰ صبح امروز به حضور ملوکانه شرفیابی حاصل نمود و به دریافت یک انگشتر برلیان مفتخر گردیدند” (۱۳۲۵)
طبق سیاست کهنه سازمان  امنیت شاه استفاده از اراذل اوباش کوچگرد ,باج بگیر وابسته به دربار،ازدیگر جنگ‌های روانی‌ شاه علیه آزربایجان بود.تبهر آنها در ایجاد فتنه و بهم زدن مراسم‌های  سیاسی و تهدید‌ خیابانی سیاسیون بود.
اراذل درباری با ترساندن و اذیت کردن فرزندان دمکرات‌ها به ایجاد رعب وترس درشهرها مشغول بودند.انها عکس رهبران حکومت ملی را جهت تحقیر گردن سگان آویخته نمایشات خیابانی راه میانداختند..(آمینی تاریخ نگار فارس)
“بعد از آذر ماه ۱۱۳۲۵چندین سال  زنجان توسط اراذل و اوباش ذوالفقاری و ارتش به شهر ارواح تبدیل شده بود آنها با ورود به زنجان قتل و کشتار را شروع کردند و انسان‌های بی‌دفاع زیادی را به قتل رساند زنجان در آن روزها خون گریه می کرد. حجت الاسلام آل اسحاق توسط اوباش به قتل رسید و حتی به شیرخوارگان هم رحم نکردند” (کتاب” حکومت ملی آذربایجان، مروری بر حوادث سالهای ۱۳۲۴-۱۳۲۵ و نسل کشی ۲۱ آذر به قلم مرندی ) 
 در زمان حاکمیت  ملی‌, بسیاری از تورکان آزربایجان که طی‌ اشغال رضا شاه دراثر فقر بیکاری یا اسیملاسیون راهی‌ مناطق فارس نشین شده بودند دسته دسته به وطن خود آزربایجان  برمیگشتند,از  مساله بازگشت مهاجرین ,رژیم ایران برای ایجاد ستون پنجم سواستفاده کرد .
قبل از حمله و اشغال آزربایجان شهریور ۱۳۲۵نظامیان ایران و حقوق بگیر‌های ارتش با نام “تاجر آذربایجانی” ویا”بازگشت مهاجرین کارگربه وطن آزاد آزربایجان” طی‌ ۳۵ روزبا اتوبوسها و وسایل  نقلیه شخصی‌ وقطار وارد شهر‌های آزربایجان شدند.(خاطرات ذوالفقاری و حج برادران ۲ فدل و تاجر فراری )
آنها زمین‌ دارشاه یا اراذل  شاهنشاهی بودند که  مخصوصاً از آذربایجانی‌های مانقورت شده یا فامیل‌های اربابان زمین‌ دارشاه درآزربایجان (همچون ذوالفقاری‌ها, برادران‌ها ) ومخالفان حکومت ملی‌ ، انتخاب می‌شدند تا چند ماه بعد به هنگام حمله ایران, آنها از داخل آزربایجان فدائیان را قلع قمع کنند.
آنها بعنوان  ستون پنجم کمکی‌ ارتش اشغالگر در داخل آزربایجان اندکی قبل اززمان هجوم شروع به جنایات و وحشت سازیهای همچون تجاوز، ترور، سوزاندن خانه و اماکن عمومی ،ایجاد شایعه علیه حکومت و ایجاد اغتشاش …  کردند  واین مسئله به تبلیغات شاه هم این امکان را میداد که  هم بگوید:

“آزربایجانیها برادر کشی  میکنند در آزربایجان ناامنی‌ و هرج مرج هست ما برای ایجاد صلح امنیت می‌رویم”هم اینکه بعد از اشغال آزربایجان شاه در تبلیغات خود بگوید که“ما کاری نکردیم خود آزربایجانیها ایران پرست بودند که “خائنین” و تجزیه طالبان ” را جای خود نشاندند ” 

 شاه  روز ۱۸ تا ۲۷ آذر ماه ۱۳۲۵را به قصد روزعملیات انتخاب میکند که یاد روز نقش بسته”عید آزادی”۲۱ آذر ۱۳۲۴به روز عزا و روز فلاکت ملی تبدیل شود و در اوج بیشرمی روز قتل‌عام ملت تورکان آزربایجان را روز “نجات آزربایجان” و جشن “ملی ایرانیان”اعلام کرد .


بنا به موارد ذکر شده در بالا از اسناد معتبر جنگ سرد برای اولین بار بر سر مناقشه  بر سر آزربایجان جنوبی ۱۹۴۶بیند و قدرت بلوک شرق وبلوک غرب شروع شد “که به شکست شرق انجامید و مناقشه ی افغانستان ۱۹۸۰ آخرین منطقه ی جنگ سرد بین دو بلوک بود که باز با شکست بلوک شرق به پایان کار خود رسید.آزربایجان جنوبی به مرکزیت تبریز  محل رویارویی دو قطب شده و دولت جدید حاصله از  انقلاب ۲۱ آذر قربانی زور آزمایی دو قطب گردید.

نامه پیشه وری به سازمان ملل و تلگراف وی به وزارت خانه‌های دولت‌ها ,و کنفرانس دولتهای بزرگ که در سال ۱۹۴۶ برای مسائل  منطقه و خصوصا  مناقشه ایران و آزربایجان در  لندن گرد هم آمدند  در هیاهو و کشمکش  این دوقطب بی‌ جواب ماند.

دولت‌های بزرگ  که امروز با شعار “دموکراسی” و “حق تعّیّن سرنوشت ملت ها” سیاست و منافع خود را میچینند آن زمان همه درمقابل جنایت ایرانیان که دامنه وسیع و غیر قابل  تخمین  دارد سکوت کردند.
دولتهایی مانند آمریکا و انگلیس کمک به اشغال  آزربایجان را انتخاب کردند تا اولین برنده رینگ اول جنگ سرد خودشان  باشند و یا دولتهایی مانند روسیه و بلوک شرقی‌ها با شکست از قطب مقابل ،خیانت به دولت ملی آزربایجان را برگزیدند.

اولین جنگ سردی که  با نسل کشی‌بیش ۵۰ هزار بیگناه وبیش ۷۵ هزار آواره خارج کشور وبیش ۶۰ هزار تبعیدی ،بیش۱۴ هزار اعدام  صحرایی   ملت تورک آزربایجان در تاریخ  ثبت شد. بعضی‌ از تاریخ نگاران اولین منطقه جنگ سرد را کوبا و یا اوکراین می‌دانند ,ولی‌ آنها یا بی‌ اطلاع هستند ,و با انکارواقعیت حکومت ملی‌ آزربایجان نگران منافع خود در کشور باسمه‌ای ایران هستند و آنها  تاریخ را ایدئولوژی دار ویکسویه تحریف می‌کنند !



وزیران کابینهٔ حکومت آذربایجان

۱ سیدجعفر پیشه‌وری\نخست وزیر
۲ -جعفر کاویان\ وزیر دفاع , جنگ
۳ - دکتر مهتاش \وزیر کشاورزی
۴- غلامرضا الهامی \وزیر دارایی
۵ -ربیع کبیری \وزیر  پست و تلگراف
۶ -.زینلابدین قیامی \کار
۷- سلام الله جاوید \داخله
 ۸- محمد بی‌ریا\ فرهنگ
 ۹ - دکتر اورنگی \بهداشت و درمان بهداری
 ۱۰ -یوسف عظیما \دادگستری
۱۱- رضا رسولی اقتصاد و تجارت

سید جعفر پیشه‌وری: رهبر اصلی حرکت ملی‌ آزربایجان و نخست وزیر انتخابی مردم آزربایجان  شب ۱۳ آذر به بهانه گرفتن اسلحه به آزربایجان شمالی فرا خوانده میشود  وارد نخجوان میشود ولی‌ در آنجا توسط نیروهای امنیتی کاگب به مدت ۱۳ روز در حصر خانگی می‌ماند .وی دوباره داشت ۳۷ هزار فدایی را در آزربایجان شمالی متشکل میکرد  تا دوباره به آزربایجان جنوبی برگردد ولی‌ با تصادف و سانحه جاده‌ای ساختگی کاگب درگذشت.
دکتر سلام‌الله جاوید وزیر داخله حکومت ملی‌ آزربایجان : او در ۲۸ آبان ۱۳۶۵ با زندگی وداع و  در قبرستان وادی رحمت تبریز به خاک سپرده شد. جاوید که هنگام تشکیل فرقه، استاندار آذربایجان بود، روز‌های آخر را با پیشه‌وری و رهبرانی که طرفدار مقاومت آزربایجان بودند درگیر شد و سپس با دولت ایران وارد مذاکره و حتی به قول خودش دوستی شد ، هنگام ورود ارتش اشغالگر ایرانی‌  به تبریز وی دچار مشکل  نشد، اما بعد‌ها به  در تهران او را به دو سال زندان محکوم کردند که با واسطه‌گری شاه دوباره به همان مناصب رسید. او از معدود سران فرقه بود که به‌دلیل خیانت به آزربایجان   جان سالم به در برد. 
محمد بی‌ریا وزیر فرهنگ حکومت ملی‌ : او  از جمله کسانی‌ بود که طرفدار مقاومت آزربایجان در مقابل اشغال نبود  و نتوانست با جمع پیشه‌وری همراه شود نه به جمع خیانت کاران پیوست به شوروی پناهنده شد اما به علت تفکرات تورک گرایی   به مدت ۲۰ سال در سیبری، در تبعید بود. با پیروزی انقلاب اسلامی به ایران بازگشت که در سال ۱۳۶۲ به اتهام همراهی با  حکومت ملی‌ و فرقه دمکرات  دستگیر شد. به مدت یک سال زندان بود و چند ماه پس از آزادی درگذشت. 
جعفر کاویانی وزیر جنگ : او که فرماندهی ارتش حکومت ملی‌ آزربایجان را در دست داشت، به آزربایجان شمالی پناهنده شد ولی‌ از خشم استالین نتوانست  بگریزد چون وی به همراه پیشه وری و غلام یحی‌  از استالین  و  حکومت شوروی به عنوان خیانت کار یاد میکرد و گرفتار سرمای سیبری شد. ارتشی که کاویان فرماندهی آن را بر عهده داشت به علت اختلاف بین رهبران هنگام اشغال آزربایجان توسط ایرانی‌ ها  نتوانست تصمیم قطعی مقاومت دهد  مقاومتی و به همین علت بسیاری از فدائیان ناغافل بدون داشتن امر  مقاومت اسیر  شدند  تسلیم شد. 
صادق پادگان: پس از تشکیل فرقه به آن پیوست. پادگان نقش مهمی در تشکیل فرقه داشت و از رهبران حرکت ملی‌ به شمار میامد  پادگان به هنگام اشغال آزربایجان  به آزربایجان شمالی پناهنده شد   
نصرت‌الله جهانشاه‌لو افشار معاون‌اول  : در سال ۱۳۲۵ با اشگال آزربایجان و  فروپاشی حکومت ملی‌  آذربایجان به باکو می‌رود و در آنجا به پیشه‌وری می‌پیوندد. دکتر جهانشاه‌لو بیش از ۲۶ سال در آزربایجان شمالی  اقامت داشت. 
ربیع‌الله کبیری  وزیر پست و تلگراف : او در جریان انقلاب ۲۱ آذر  آذربایجان، فرمانده فداییان در آزاد سازی  مراغه، میاندوآب، هشترود، چاراویماق و هولالو بود و در حکومت جمهوری ملی‌  آذربایجان وزارت راه، پست و تلگراف و تلفن را به‌عهده داشت. پس از ورود ارتش اشغالگران، تصمیم به مقاومت گرفت و با عده کمی‌ فدایی تا آخرین گلوله  از ورود اشغال گران به مراغه خودداری کردند ولی‌ بعد زخمی و بی‌ مهمات او هم اسیر  شده و در محاکمه صحرایی اعدام شد. 

داداش تقی‌زاده رهبر فرقه در مراغه : او پس از ورود ارتش به مراغه فرار کرد که بعدها دستگیر و تیرباران شد.
رضا رسولی وزیر تجارت و اقتصاد : پس از ورود ارتش اشغالگر ایرانی‌  به آذربایجان، او با تصمیم قبلی، ماندن در تبریز را ترجیح می‌دهد و قریب دو سال در تبریز مخفی می‌شود و نهایتاً  در هفتم آذرماه ۱۳۲۷ دستگیر  و پس از کش و قوس‌های فراوان روانه زندان شده و در محاکمات اولیه به پنج سال حبس با اعمال شاقه محکوم می‌شود . 

فریدون ابراهیمی :رئیس فرقه دموکرات آذربایجان در آستارا حقوقدان و دانش‌آموخته دانشکده حقوق دانشگاه تهران و عالی‌ترین مقام قضایی این حکومت یعنی دادستان کل حکومت آذربایجان بود که پس از شکست حکومت پیشه‌وری توسط دادگاه نظامی ابتدا به حبس ابد سپس در ۲۹ سالگی در میدان گلستان تبریز به دارآویخته شد.

محمد آزاد وطن:  از رهبران حرکت ملی‌ آزربایجان در انقلاب ۲۱ آذر و مدیر روزنامه "اورمیه" و عضو ارشد فرقه در اورمیه  بود. شهید آزاد وطن اهل محال نازلو اورمیه در دوره رضا پهلوی به خاطر فعالیت‌های  ملی‌ گرایی تورکی و سیاسی  بر ضد حکومت در زندان قصر زندانی می‌شود. سپس آزاد و  فعالیت‌های ملی‌ خود را از سر می‌گیرد وی در انقلاب ۲۱ آذر عضو مجلس ملی آذربایجان و فرمانده فدائیان اورمیه بود سرانجام در حمله ایادی شاهنشاهی به اورمیه و قتل و عام ملت تورک  در سال ۱۳۲۵ بعد از مقاومت جانانه زخمی دستگیر و در میدان ایالت اورمیه تیرباران شد و به  شهادت رسید.



تقویم  مختصر حکومت ملی آذربایجان:
۱۲ شهریور ۱۳۲۴:روز تشکیل فرقه ی دموکرات به رهبری سید جعفر پیشه وری.
03/09/1945Demokrat firqəsinin yaranışının Bildirişi və Firqənin Millətimizə “12 şəhrivər-12 maddə” adlı muraciətilə azadlıq savaşı başalatdı

۱۴ شهریور ۱۳۲۴: انتشار شماره ی اول روزنامه ی آذر بایجان، ارگان فرقه ی دموکرات آذربایجان.
05/09/1945 “Azərbaycan” qazetinin birinci yayım numrəsi

۱۰ مهر ۱۳۲۴ تشکیل اولین کنگره فرقه دوموکرات آذربایجان که تصمیم و انگیره آنها در این کنگره راهی را گشود برای تشکیل حکومت ملی آذربایجان.
10/02/1945 Firqənin çağrışıla Azərbaycan şəhərlərinin birinci Böyük qurultayı ki milli hökümətin quruluşunun ilk binovrə daşı qoyulur

۲۰ آبان ۱۳۲۴: نشست تشکیلات ۳۲ نفره هیئت رئیسه حکومت خودمختار آذربایجان.
11/11/1945 Dövlət qurucularının 32 nəfərlik ilk oturumu

۲۱ آذر ۱۳۲۴: افتتاح مجلس ملی آذربایجان و اعلام رسمی حکومت خودمختار آذربایجان.
12/12/1945 Azərbaycan Milli məclisinin yaranışı və Azərbyacan Türklərinin milli iradəsilə Hökümət yaranacağının xalqa bildirişi

۲۲ آذر۱۳۲۴: خلع سلاح پادگان تبریز و تسلیم آن در برابر حکومت خودمختار آذربایجان.
13/12/1945 Azərbaycan Fədailəri və iran ordusunun arasında neçə ay atışmadan sonra bütün Azərbaycan şəhərlərindən iran ordusu təmziləndi və son olaraq Təbrizdə iranın böyük ordusunun Başqərargahinin başıkomandası “Sərtib Drəxşanı “Azərbaycan Hökmətinin təslim şərtlərinə qol çəkdi və iran Ordusu Azərbaycanı tərk etdı

۲۷ آذر ۱۳۲۴: تشکیل قشون آذربایجان انتشارآگهی مربوط به استخدام داوطلبان خدمت در قشون آذربایجان.
17/12/1945 Azərbaycan Milli qoşonun yaranışının bildirişi və Milli qoşuna qoşulan istəyən könüllülərə Muraciət  

۱۹ دی ۱۳۲۴:تصویب تاًسیس دانشگاه آذر بایجان در تبریز با سه دانشکده : کشاورزی، پزشکی و تعلیم وتربیت.
01/09/1946 Azərbaycan milli dövlət Bilim yurdunun (yunverstəsinin ) 3 fakoltədə yaranışına qərar qəbul olunur . Tib-Əkincilik- Öyrətmənlik və eğtim

۱ بهمن ۱۳۲۴: استعفای حکیمی از نخست وزیری ایران.
21/01/1946 İran dövlətində Azərbaycan üzündən sarsılmalar və iran coğrafiyasinda fars olmayan digər millətlərin ayaqlanmasıla iran baş vəziri” həkimi “istifa verir

۶ بهمن ۱۳۲۴: نخست وزیر شدن احمد قوام (قوام السلطنه).
26/01/1946 iran şahi Qəvami Azərbaycan məsələsinin həlli üçün işə gətirir

۲۷ بهمن ۱۳۲۴:تصویب قانون مربوط به تقسیم اراضی خالصه توسط دولت و مجلس ملی آذربایجان.
16/02/1946 Azərbaycan Milli məclisində Topraq islahatları qərari alınır və kəndlilərə topraq dağıtılması onayı verilir

۲۹ بهمن ۱۳۲۴: مسافرت قوام السلطنه به شوروی برای توافق با شوروی جهت تخلیه قوا از آذربایجان.
18/02/1946 Şah , qəvami Moskovaya yollayır və Moskovaya Azərbaycanı dünya siyaset arenasında yanlız bıraxmaq üçün moqabilində iranın quzey nəftinin bağışlaması peşkeşi çəkir

۱۱ اسفند ۱۳۲۴:اعلام خبرگزاری شوروی مبنی بر خروج نیروهای شوروی از شمال شرق ایران(خراسان) وتاًکید بر ادامه ی حضور نیروهای مستقر در شمال غرب تا حل و فصل مسئله ی آذربایجان.
03/02/1946 Rusya ordusu iranın quzeyin tərk edir

۲۵ فروردین ۱۳۲۵: آغاز به کار کنگره دهقانان آذربایجان با شرکت چندین صد(۶۰۰ یا بیشتر) نفر در تبریز.
04/14/1946/ Kəndlilər və əkincilər kongeresi 600 nəfərdə aşqın Azərbaycan nimayəndələr ilə Təbrizdə qurulur

۰۶اردیبهشت ۱۳۲۵ روز تاسیس رادیو ملی آزربایجان رادیو تبریز
04/26/1946 Azərbaycanın ilk ana dilində radiosu -Radio Təbriz işə başlayır

۹ اردیبهشت ۱۳۲۵: ورود هیئت دیپلماتیک حکومت خود مختار آذربایجان به تهران به ریاست پیشه وری.
04/29/1946 Pişəvəri başda olmaqla Azərbaycan milli hökümətinin dövlət adamlarının iran rejimilə Tehranda muzakirələrə başlayır

۱۹ اردیبهشت ۱۳۲۵:خروج کامل نیروهای شوروی از شمال غرب ایران.
05/09/1946 Rus ordulara Azərbaycanı da tərk edir və çıxarkən Azərbaycan Fədayilərin silahlarını da Rus silahi adına götürür və Azərbaycanla olan dövlət anlaşmasını iran anlaşmasıla deyşir

۱ خرداد ۱۳۲۵: تخلیه ی زنجان از قوای حکومت خودمختار آذربایجان و فدائیان.
05/22/1946 Zəncan Milli hökümətin əlindən çıxır

۲۶ خرداد ۱۳۲۵: راهپیمایی مردم زنجان و خمسه در اعتراض به واگذاری زنجان به حکومت مرکزی.

06/16/1946 Zəncanda Milli hökümət tərkibinə dönmək üçün Aksiyalar keçirilir

۱۶ آذر ۱۳۲۵: پیشروی ارتش از تهران به سوی زنجان و میانه.
12/07/1946Tehran hucuma başlayır Zəncan və Miyanaya doğru iran ordusu yola çıxır

۱۷ آذر :۱۳۲۵ فرا خواندن پیشه‌وری به نخجوان با حیله کاگب به بهانه تهیه سلاح از طرف مردم آزربایجان شمالی
12/07/1946 Pişəvəri KGb hiləsilə Naxcivana çağırılır

۲۱ آذر ۱۳۲۵:سقوط حکومت خودمختار آذربایجان و هجوم ارتش پهلوی به مناطق مختلف آذربایجان که حاصل آن انهدام و ویرانی و از هم پاشیدگی شیرازه ی زندگی مردم آذربایجان و قتل حدود ۵۰ هزار و زخمی و آواره شدن۷۰هزار نفر از مردم آذربایجان بود.
12/12/1946 Milli hökümət yıxılır 50mində aşqın türk soyqırım olunur Azərbaycan iran tərəfindən işğal olunur

۲۰ تیر ۱۳۲۶: شهادت پیشه وری در حادثه ساختگی رانندگی از طرف کاگب در اطراف باکو.
07/11/1946  KGB tərəfindən düzənlənən sunni maşın qəzasında Pişəvəri şəhid olunur 


  آراز آتاخان  ۲۱ آذرماه ۱۳۹۰ – آرشیو اسناد رسمی‌ حکومت ملّی آزربایجان

– ملکی خلیل، ” خاطرات سیاسی”،

– کتاب  اولین جنگ سرد در  جنوب   –  دکتر جمیل حسنلی

– آخرین سنگر آزادی رحیم رئیس نیا

– ایوانف، م.س، ” تاریخ نوین  “

– تاریخ مغان

– نسل کسی‌ ۲۷ آذر باریش مرندلی

– سلاح لا اولچولن توپراق – اکرم رحیم لی

– کشاورز  فریدون  ” من متهم می‌کنم کمیته مرکزی حزب  را”

– آرشیو حزب کمونیست شوروی

– ریچارد کاتم کتاب ناسیونالیسم درایران

– مقالات پیشه‌وری و دست نوشته ها

– روزنامه‌ی ” آذربایجان”، شماره‌ی ۱، مورخ ۱۴/۶/۱٣۲۴، ” از زارع وارباب چه می‌خواهیم”، ” گذشته چراغ راه آینده” صفحه -۲۶۶ – ۲۶۲ ۵ -۲۶۱ ۲. روزنامه‌ی ” آذربایجان”، مورخ ۲۲/۱۱/۱٣۲۴، نطق پیشه‌وری ٣.  شماره‌ی ۱۲٣، صفحه ۲۶۴ ۴.  صفحه مورخ ۱۶/۱۱/۱٣۲۴ ۶.  شماره‌ی ٨، مورخ ۲۹/۶/۱٣۲۴، -سيد جعفر پيشه وری در مقاله ايی تحت عنوان “ايران بر سر دو راهی”–مقاله‌ی “مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان”، به قلم پیشه‌وری- مقاله‌ی “مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان”، به قلم پیشه‌وری

– سرهنگ زنگنه در کتاب “مأموریت‌های من در آزربایجان”

– ” کارنامه مصدق و حزب توده”

-سرزمین عجایب با مردمی مهربان – ویلیام داگلاس

-ابراهیمی   ” گذشته چراغ راه آینده”
-مقاله ی قوميتگرائي افراطي فارسي و مراسم كتابسوزي-مئهران باهارلي”
-مقاله‌ی “مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان”، به قلم پیشه‌وری
– اورمیه در گذر زمان، حسن انزلی ،انتشارات دستان
– غأله آزربایجان – دستغیب”






نشان حکومت ملی‌ آزربایجان  

 مدال قهرمانی حکومت ملی‌ آزربایجان















۴ افسر اعدامی آزربایجانی در دادگاه‌های صحرایی  ۱۰ دقیقه ای

 عالی‌ترین مقام قضایی این حکومت یعنی دادستان کل حکومت آذربایجان ۱ خرداد ۱۳۲۶در ۲۹ سالگی در میدان گلستان تبریز به دارآویخته شد.
  شرکت زنان دردولت حکومت ملی آزربایجان 

 اولین بار در جغرافیای موسوم به ایران حق رأی زنان ، برابری زن و مرد در حکومت ملی آزربایجان 


برگه رای گیری در سال 1324 در آزربایجان جنوبی 
برگه رای گیری در سال ۱۳۲۴ در آزربایجان جنوبی ، تورک‌های آزربایجان با % ۸۳ #جمهوری آزربایجان جنوبی را تشکیل دادند.
 آزاد وطن:  از رهبران حرکت ملی‌ آزربایجان در انقلاب۲۱ آذر ,نماینده مردم اورمیه در  مجلس ملی آذربایجان و فرمانده فدائیان اورمیه بوددر سال ۱۳۲۵ بعد از مقاومت جانانه زخمی دستگیر و در میدان ایالت اورمیه تیرباران شد 
در تبریز انتخاب شدگان برای هیأت علمی‌ و ملی‌  مجلس موسسان 

یتیم خانه‌ها , مرکز ترک اعتیاد و گدایی( به زبان امروز مرکز ناهنجاری‌های اجتماعی )


مبارزه با اعتیاد و ناهنجاری‌های اجتماعی

اسناد اعدام چند تن از ۱۶ هزار اعدامی  


اهمیت به فرهنگ موسیقی و برقراری ارتباط ملی‌- فرهنگی‌  بین ۲ آزربایجان تجزیه شده بعد از سالها توسط حکومت ملی‌

پرچم حکومت ملی‌ در انقلاب ۲۱ آذر


اسناد اعدام چند تن از ۱۶ هزار اعدامی   در دادگاه‌های صحرایی  ۱۰ دقیقه ای


 اعلان ملی‌ شدن ثروت‌های آزربایجان 




پول ملی‌ آزربایجان 

نهضت سواد آموزی ۱۳۲۴
جشن کتاب سوزان و سوزاندن اسناد و کتاب‌های تورکی توسط ایرانی‌ ها


تقدیر نامه و اعطای نشان قهرمانی

اسناد اعدام چند تان از ۱۶ هزار اعدامی 

برقراری امنیت ملی و ایجاد ارتش ملی و  ارتش قزلباش آزربایجان




چرخ صنایع آزربایجان به گردش میفتد  

۳ افسر اعدامی آزربایجانی در دادگاه‌های صحرایی  ۱۰ دقیقه ای

چند تن‌ نمایندگان انتخابی مردم آزربایجان برای  مجلس ملی‌








 ایجاد مرکز درمانی- بهداشتی در شهرها و دهات آزربایجان جنوبی ,همچون درمانگاه‌ها ,بیمارستان‌ها 





عضویت به فدائیان آزربایجان (چپ ) عضویت به ارتش ملی‌ آزربایجان (راست)


اعلان حمله شاه و فتوای آخوند‌ها برای حمله و کشتار تورکان آزربایجان زیر نام  فتوا علیه متجاسرین آزربایجان در روزنامه آیین اسلام پهلوی

"رشید قرالری یکی از جنایتکارانی که در 21 آذر 1325 در اورمیه به همراه برزگر، فقهی و لطفی جنایات"،






پادوهای استعمارگران در آذربایجان  امیر نصرت اسکندری








هیأت رئیسه اعضای موسسان 







داداش تقی‌زاده رهبر فرقه در مراغه

فریب خوردگان زمیندارن ایل تورک شاهسون از راست به چپ ۱  فرض الله خان طالش میکائیل لو ۲حاتم خان گیگلو ۳امیر اصلان عیسی لو - کتاب تاریخ مغان



روزنامه آزربایجان با چاپ عکسهای قربانیان از آغاز اشغال و قتل‌عام در زنجان توسط ارتش ایران  و زیر پا گذاشتن قرار داد توسط محمد رضا شاه خبر میدهد